
روایتی از شبهای عزاداری حسینی در مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی
مدرسهای بهنام موکب
صدای پای عزا را میگیرم و به مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی میرسم. جایی که جمعیت با نَفَس آرام «یاحسین» گفتن، دلها را میلرزاند. جایی که محرم، یک اتفاق زنده، پر از تربیت، مسئولیت، ادب و محبت است. کمی آن طرفتر، چای داغ دست به دست میشود، شربتها با لبخند تعارف میشوند و دستهایی کوچک، بیرقهایی بزرگ را نگه داشتهاند. خانوادهها آمدهاند، نوجوانها میزبان شدهاند و همه یکصدا میخوانند: «السلام علیک یا اباعبدالله(ع)».
اینجا انس با امام حسین(ع) در جانها ریشه میدواند
در حاشیه خیابان کوهسنگی در موکبی ساده، پسرهای دهه هشتادی، از نوجوان تا کودک، آستین بالا زدهاند و در حال خدمتاند. یکی سینی چای در دست دارد، دیگری ظرف خرما تعارف میکند و دیگری با مهارت مسئول مدیریت موکب است. پسر بچهای هشتنه ساله با پیراهن مشکی و چشمانی مشتاق به سمتم میآید، لبخند میزند و میگوید: «بفرمایید شربت، خانوم». لیوان شربت را با دستان کودکانهاش تعارف میکند و من با تمام دل، آن را میپذیرم. همین لبخند کودکانه، همین شربت گوارا و سادگی کار میآید و درست وسط دلم مینشیند.
اینجا در این موکب، نظم، رفاقت و برادری موج میزند. بزرگترها مثل برادرهای دلسوز هوای کوچکترها را دارند و مهارتهایی مثل همکاری، همدلی و مسئولیتپذیری را در میدان عمل تمرین میکنند و بیشک از دل همین سینیهای چای و نگاههای مهربان، مفاهیمی عمیقتر مثل احترام، خدمت به خلق و انس با امام حسین(ع) در جانشان ریشه میدواند. دیگر کمکم نوای شروع مراسم به گوش میرسد و من با گرمای این همه محبت در دل، راهی هیئت میشوم.
در آغوش خانهای بزرگتر از خانه
در ابتدای ورود به هیئت، نخستین چیزی که به چشم میآید خانوادههایی هستند که کنار هم حضور دارند. پدر، مادر، فرزند، پیر و جوان، همه در کنار هم نشستهاند و با اشتیاق گوش میسپارند. انگار اینجا، خانهای است که سقفش دلها را به هم پیوسته است. از پیرمردی که دست نوهاش را گرفته و به اینجا آمده، تا مادری که آرام کتابچه ادعیه را برای دختر نوجوانش ورق میزند، هر خانواده بخشی از پازلِ مهر، دین و تربیت حسینی است. سخنرانیها نیز بر همین اساس انتخاب شدهاند. از سیره امام حسین(ع) تا شیوههای تربیت فرزند، از سبک زندگی اهل بیت(ع) تا مسئولیت اجتماعی نسل حسینی. در گفتوگویی کوتاه، آقای محمدی، پدر سه فرزند، میگوید: «هر سال با خانواده به این هیئت میآیم. اینجا برای ما علاوه بر عزاداری، کلاس درس زندگی هم هست. اینجا بچهها یاد میگیرند چطور همدل باشند و چطور ایمان را زندگی کنند».
تا بفهمیم چطور باید ادامهدهنده این راه باشیم
در گوشهای از محل مراسم، غرفهای با دکوری دلنشین برپاست. جایی که نوجوانان در حال مطالعه، تبادل نظر و معرفی کتاباند. روی تابلو بالای غرفه نوشته شده: «راه وصل»؛ راه وصلی برای فهم عمیقتر عاشورا و سیره امام حسین(ع).
این غرفه به دست خود نوجوانان اداره میشود. هر کدام از آنها مسئول بخشی هستند؛ یکی معرفی کتابها را به عهده دارد، دیگری مسئول پاسخگویی به پرسشهای مراجعان است و آن یکی، بحث آزاد درباره مفاهیم عاشورایی را مدیریت میکند. میزها پر است از کتابهایی درباره سیره امام حسین(ع)، سبک زندگی قرآنی، مهارتهای ارتباطی و حتی کتابهای کودکانه با محتوای دینی. مینا، نوجوان شانزده ساله، میگوید: «ما دوست داشتیم در کنار گوش دادن به روضه و ذکر مصیبت، بفهمیم چرا امام حسین(ع) قیام کرد و چطور باید ادامهدهنده راهش باشیم».
مفاهیمی برای زندگی امروز
ساعت 21، دیگر مجلس عزا و سخنرانی شروع میشود. حجتالاسلام والمسلمین استاد عبدالحمید واسطی با گفتن از هویت نسل حسینی، مسئولیت اجتماعی و شیوههایی برای تربیت نسل مؤمن و فهمیده در عصر امروز، سخنان خود را آغاز میکند. شیخ مهدی ابراهیمی نیز با زبان ساده اما عمیق، از سبک زندگی اهل بیت(ع) میگوید. مادرها یادداشت مینویسند، نوجوانان پرسشهایشان را در دل مرور میکنند و پدرها نیز مانند باقی مستمعان هر آنچه لازم است را از حرفهای سخنران برداشت میکنند. پس از ایراد سخنرانی، با نوای مداحی، مجلس به اوج احساس خود میرسد. صدای گریه و لبیک یاحسین دلها را روانه کربلا میکند و درست پس از مداحی، یک حال خوشی در فضا موج میزند و همان نشاط و فرح پس از گریه به جانها مینشیند.
محرم فقط یک ماه نیست، یک مسیر است
محرم یک مسیر است. مسیری که هر سال با اشک و شعور آغاز میشود و تا عمق جان امتداد مییابد. «ایران حسین(ع) تا ابد پیروز است» شعاری نیست که تنها برای این شبها و این هیئت عزاداری باشد، بلکه حقیقتی زنده بوده که در تار و پود فرهنگ و هویت این مردم تنیده شده است. شبهای عزاداری در مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی، شبهایی است برای شناخت، تربیت، محبت و همدلی. شبهایی که نه تنها سوگواری، بلکه تولدی دوباره از درک حقیقت عاشوراست. در این شبها نسل به نسل، معنا و مسئولیت منتقل میشود. کودکان دست در دست پدران و نوجوانان همقدم با مادران همگی میآیند تا از نوری که از کربلا طلوع کرده، روشنی بگیرند.
اینجا نوجوانان همهکاره هستند
دوباره به موکب برمیگردم. این بار وقت شلوغی است. صف چای و شربت شکل گرفته و پسرها با لباسهایی یکدست مشکی در حال خدمتاند. یکی چای میدهد، دیگری استکانها را جمع میکند و دیگری با سینی کیک و خرما به سراغ صف میرود. همه با هم کار میکنند، هماهنگ، صبور و خوشخلق.
با یکی دو پرسوجوی کوتاه، گفتوگوهایی شیرین و صمیمی آغاز میشود. رضا 17سال دارد و در فرصتی که پیدا میکند درباره حضورش در موکب میگوید: «هر شب از ظهر با بچهها اینجا هستیم و همه کارها را خودمان انجام میدهیم. اولش سخت بود، اما الان انگار خانه و خانواده دوم ما همین جاست و خوبی این ماجرا این است که هیچ کسی اینجا احساس تنهایی نمیکند».
مهدی پانزده ساله است و مانند رضا از بودن در این موکب خوشحال است و درباره خدماتشان در آن میگوید: «اینجا یاد گرفتیم چطور همکاری کنیم، گوش بدهیم و چطور خدمت کنیم. راستش من آن حس مفید بودن که پس از شنیدن تشکر از بزرگترها دریافت میکنم خیلی به دلم مینشیند و انگیزه کارهای بعدیام است».
اینجا در ظاهر یک موکب پذیرایی است اما در باطن، کلاس درسی است زنده از مفاهیمی مثل احترام، همدلی، مسئولیتپذیری و عشق به اهل بیت(ع). جایی که نوجوانان به جای تماشاچی بودن، بازیگر اصلی مراسماند و در قامت میزبانانی شایسته ظاهر میشوند.
مجلس عزای سیدالشهدا(ع) در مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی در دهه اول ماه محرم با سخنرانی حجتالاسلام عبدالحمید واسطی و مهدی ابراهیمی از پنجشنبه 5 تیرماه 1404 به مدت 10 شب در مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی در حال برگزاری است.
خبرنگار: الهه ضمیری
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
مدرسهای بهنام موکب
-
پیروزی از دل بحران بهروایت لاریجانی
-
10 تیر
-
اوج عاشورایی در نقاشی اصیل ایرانی
-
در نمایش نسبت خود با رهبرمان کمکاری کردهایم
-
پاکستان؛ همسایه قابل اعتماد روزهای سخت
-
جنگ داخلی؛ جدیدترین توطئه صهیونیستها در غزه
-
حسینیت زنده باد، یزیدیت مرده باد
-
«نفوذ» شاخودُم ندارد!
-
سودآوری بهبهانه فناوری
-
بازسازی اعتماد به گردشگری در پسا آتش بس