جایگاه امام در هندسه خلقت

جایگاه امام در هندسه خلقت

سیدمصطفی فاطمی‌نسب

در شماره قبل گفته شد مدل تربیتی زیارت، آگاهانه و درونی است و هر زائری که جایگاه امام را بشناسد و درک کند از آثار زیارت متعالی در حد مرتبه وجودی خود بهره‌مند خواهد شد. در این شماره مختصری به جایگاه امام و انسان کامل در هندسه خلقت بر اساس عرفان نظری خواهیم پرداخت.


برای درک جایگاه امام در نظام هستی، باید ابتدا سه مفهوم بنیادین در عرفان نظری را روشن کرد؛ تفاوت وجود واقعی با وجود توهمی، جایگاه امام در نظام آفرینش و قوس نزول و قوس صعود هستی. این مفاهیم، بنای فهم عرفانی از جایگاه امام و انسان کامل را شکل می‌دهد که در زیارات معتبر شیعی مانند زیارت جامعه کبیره هم با ادبیات عرفانی مخصوص به خود بیان شده است.

وجود واقعی و وجود توهمی
در عرفان نظری تنها «حق تعالی» وجود اصیل و مستقل است. وجودی که قائم به ذات بوده و همه هستی، ظهور و پرتوی از او است. همه مخلوقات وجودی نسبی دارند و صرفاً آینه‌ای برای اسما و صفات حق هستند. در این نگاه، موجودات «فقر ذاتی» دارند، یعنی در ذات خود نیازمند علتی دائمی هستند تا وجود آن‌ها تبدیل به عدم نشود. در توضیح این حالت لاهیجی شارح معروف گلشن راز از زغال گداخته مثال می‌زند و می‌گوید: «چون پاره‌ای آتش را بر سر نخی بندند و به شتاب بگردانند، دایره‌ای پدید آید و آن دایره را وجودی در وهم حاصل شود، نه در خارج». یعنی وقتی یک تکه زغال گداخته را با سرعت بچرخانید، بینندگان دایره‌ای نورانی می‌بینند، در حالی که در عالم بیرون دایره‌ای وجود ندارد و صرفاً چرخش سریع یک نقطه است که ذهن در توهم خود آن را دایره می‌بیند.
لذا وجود انسان مانند همان دایره‌ای است که به واسطه بارش فیض لحظه به لحظه حق، توهم وجود می‌گیرد در حالی که وجودی مستقل و ذاتی ندارد. اما این وجود هر چه نزدیک به ذات الهی شود از شدت وجود بیشتری برخوردار خواهد شد بنابراین در این نظام معرفتی، وجود امری تشکیکی و دارای شدت و ضعف است.

 قوس نزول و صعود
در عرفان نظری، هستی دو مسیر دارد؛ قوس نزول: یعنی همان مسیری که تدریجاً وجود از حق به خلق تسری پیدا کرد و خداوند انواع مخلوقات را در عالم هستی ظاهر کرد.قوس صعود: یعنی بازگشت مخلوقات به حق از طریق رشد و سلوک، توضیح اینکه هر مرحله از سلوک یا همان رشد موجب شدت یافتن وجود انسانی شده و به همین دلیل نزدیکی بیشتری با منبع وجود برقرار می‌شود.هر چه انسان نزدیک‌تر به منبع وجود باشد، دارای صفات و نشانه‌های بیشتری از وجود حقیقی می‌شود. امام معصوم کسی است که به انتهای وجود انسانی رسیده و لذا مظهر تمام اسما و صفات خداوند شده است.

جایگاه امام در نظام خلقت
در قوس نزولی گفته شد وجود حقیقی تدریجاً و از مرتبه شدت به ضعف آهنگ نزول کرده و یا به قول عرفا با هر تجلی به مرتبه نازل‌تر فرو می‌آید. حال اگر انسانی تمامی مراتب صعود را طی کرده و وجودش بالاترین شدت را داشته باشد منطقاً هم در ابتدای خلقت، به واسطه شدت وجودش اول است و هم در بازگشت انسان به منبع وجود، مسیری جز برگشت به او و کمک گرفتن از او برای مراحل بالاتر وجود ندارد. به عبارت دیگر هم در قوس نزول، امام نخستین رتبه خلقت و واسطه وجود ما شده و هم در قوس صعود آخرین مرحله انسانی برای فنا در ذات حق است. بنابراین اینکه گفته می‌شود بدون امام نه وجودی انسانی در کار است نه رسیدن به مقصد امکان دارد یک توصیه اخلاقی صرف نیست، یک نظام علی و معلولی و حقیقتی آشکار است. اگر از این زاویه به احادیث مرتبط با جایگاه امام نگاه کنیم تفسیر بهتری می‌توانیم داشته باشیم. امام صادق(ع) می‌فرماید: «لولا الحجه لساخت الارض باهلها»، اگر حجت خدا نبود، مسلماً زمین، ساکنانش را فرو می‌برد. این فرو بردن ناشی از قطع بزرگ‌ترین واسطه فیض وجود است نه از بین رفتن یک انسان خوب. در مثال لاهیجی وقتی دایره زغال گداخته از حرکت بایستد دیگر دایره‌ای وجود نخواهد داشت.
در زیارت جامعه کبیره نیز آمده است: «بکم فتح الله، و بکم یختم، و بکم ینزّل الغیث، و بکم یُمسك السماء أن تقع علی الأرض إلا بإذنه، و بكم ینفّش الهم، و بكم یُمسك السماء»، به سبب شماست كه (خداوند) باران را فرو مى‌فرستد و به سبب شما آسمان را از اينكه بى‌رخصت او بر اهلش فرو ريزد بازمى‌دارد. به وسيله‌ شماست كه اندوه را مى‌زدايد و پريشانى‌ها را زايل مى‌گرداند.در چنین حالتی، زیارت امام یک ملاقات عاطفی یا ادای مستحب نیست. بلکه تنها راه اتصال وجود انسان به مدار هستی و سرچشمه نور است. با این مقدمات زیارت امام معصوم، نه یک عمل مستحب شخصی، بلکه عمل واجبی است که بدیلی برای تعالی فرد و جامعه ندارد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه