چهار عمل اصلی برای تحقق نگاه ملی به مشهدالرضا(ع)

چهار عمل اصلی برای تحقق نگاه ملی به مشهدالرضا(ع)

علی یعقوبی، مدیر مسئول  


  پای صحبت مدیران شهر مشهد در ادوار مختلف که بنشینیم معمولاً مسائل مشابه و ثابتی را نقل می‌کنند. بارها اسلاف آن‌ها نیز همین مسائل و معضلات را بازگو کرده‌اند و در هر دوره‌ای فقط اعداد و آمار آن تغییر کرده است. مدیران شهری در همه ادوار به این موضوع تکیه کرده‌اند که با توجه به ضرورت خدمت‌رسانی به میلیون‌ها زائر حضرت ‌رضا(ع) علاوه بر مجاوران، هزینه اداره شهر مشهد از هزینه یک شهر با جمعیت ساکنان مشابه بیشتر است و درآمدهای مدیریت شهری کفاف آن را نمی‌دهد. همواره این موضوع مورد تأکید بوده است که دولت سهم خود را که در قانون نیز مصرح شده است برای توسعه حمل ‌و نقل عمومی از عوارض دریافتی یا مالیات به مدیریت شهری پرداخت نمی‌کند و...؛ همین کمبودها را بسط دهید به سهم آب‌رسانی، ساخت آزادراه و بودجه عمومی خراسان ‌رضوی. اما پرسش اصلی این است که چرا مسائل تکراری شهر مشهد حل‌نشده باقی می‌مانند و تنها از سالی به سال بعد و از دوره‌ای به دوره دیگر منتقل می‌شوند؟ 
از نظر نگارنده «چهار عمل اصلی» وجود دارد که می‌تواند «معادله شهر مشهد» را تا حد زیادی حل کند و نبود یک یا چند عامل و گاهی همه این عوامل باعث لاینحل‌ شدن این معادله می‌شود.

 ایده ملی 
برای توضیح ایده ملی باید کمی به مقدمات برگردیم. هر حکومتی و در سطحی دیگر هر دولتی به‌ لحاظ ایدئولوژیک معمولاً در مواجهه با مسائل حکمرانی دارای یک ایده مرکزی است و از دریچه خاصی به مسئله حکمرانی می‌نگرد. حکومت‌های دینی، حکومت‌های لائیک، کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی و... هر کدام بنا بر اقتضائات خود دارای دال مرکزی و ارزش‌های گفتمانی خود هستند که طبیعتاً رفتار حکومت بر اساس یا دست‌کم نزدیک به آن دال مرکزی تنظیم می‌شود. در جمهوری اسلامی نیز کلمه «اسلامی» به‌عنوان صفت و توصیف‌کننده نوع مردم‌سالاری است و فارغ از اینکه ما چقدر توانسته‌ایم اسلام ناب را درست فهم کنیم و مراحل نظام‌سازی و دولت‌سازی و جامعه‌سازی را مبتنی بر آن طی نماییم، قوانین حاکم و رفتاری که از حکومت انتظار می‌رود، قوانین و رفتاری منبعث از دین اسلام و سیره اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) است و چه نماد و ترازی برای یادآوری و تنظیم این دال در جمهوری اسلامی ایران بهتر از مضجع منور حضرت‌رضا(ع)؟ دولت چهاردهم که خود را دولت وفاق معرفی می‌کند و نشان داده است حتی‌المقدور به‌دنبال ایده‌هایی برای همگرایی سلایق سیاسی است، کجا و چه ماهیتی را می‌تواند پیدا کند که از حرم مطهر رضوی و مفهوم زیارت از حیث انسجام اجتماعی و وفاق پرچگالی‌تر باشد؟ حرم امنی که همه مذاهب و قومیت‌ها و سلایق سیاسی از چپ و راست و اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و مدافع و مخالف جمهوری اسلامی را زیر پرچم خود گرد می‌آورد. پس «زیارت» به‌عنوان پرظرفیت‌ترین ایده ملی می‌تواند در ابعاد مختلف حکمرانی از دولت‌سازی تا جامعه‌سازی صورت‌بندی شود و نقش‌آفرین باشد؛ به‌شرط آنکه در نگاه مسئولان به امری صرفاً عبادی و شخصی تقلیل نیابد و ظرفیت‌های عظیم و گسترده اجتماعی آن در حکمرانی درک، باور و برای به‌ کارگیری آن طراحی شود. از اینجاست که وارد مرحله بعد می‌شویم، یعنی تعریف ملی.

 تعریف ملی 
اگر زیارت همان‌ طور که بیان شد با تعریفی گسترده و فراتر از مناسکی معرفتی و شخصی درک شود، آن ‌وقت باید نقش شهر مشهد به ‌عنوان نقطه کانونی پرفروغ و مؤثر در ظرفیت‌سازی برای نظام اسلامی و دولت‌ها بازتعریف شود. آن‌ وقت مأموریت توسعه زیارت و زیرساخت‌های آن به ‌معنای مأموریت ارتقای انسجام اجتماعی و وفاق ملی خواهد بود. مگر این همان چیزی نیست که دولت چهاردهم به‌ دنبال آن است؟ زیارت به‌عنوان کانون پیونددهنده اجتماعی ایرانیان و پس ‌از آن شیعیان جهان می‌تواند نقش بسیار کلیدی و مهمی را ایفا کند. بر این اساس است که هزینه‌ کردن در توسعه و تسهیل زیارت «سرمایه‌گذاری» در انسجام اجتماعی، ایجاد همدلی، افزایش آرامش روانی جامعه و تقویت قدرت نرم و فرهنگ ملی نیز خواهد بود. هر قدر برای همه مردم ایران امر زیارت را ممکن‌تر، ارزان‌تر و آسان‌تر کنیم به این اهداف مهم که از ملزومات حکمرانی خوب است نزدیک‌تر شده‌ایم.

ساختار ملی 
پس از تعریف ملی و درک درست از جایگاه زیارت و نقش مشهد، نیازمند ایجاد ساختاری متناسب با آن هستیم؛ ساختاری که در آن نظام تصمیم‌گیری در سطح ملی، ارتباطات، بودجه و اعتبارات ملی طراحی و دیده شود. بدین‌ منظور نگارنده مدلی را تحت ‌عنوان «منطقه ویژه زیارتی» پیشنهاد کرده که برای درک بهتر مقصود و ابعاد آن، مخاطب محترم را به سرمقاله دیگری که مستقلاً در پیرامون همین موضوع با عنوان «منطقه ویژه زیارتی ساختاری برای ارض اقدس رضوی» نوشته است ارجاع می‌دهد. اما برای حفظ پیوستار مطلب حاضر این اشاره کافی است که اگر سند و ساختاری دائمی، نظام‌مند، قانونی و الزام‌آور وجود نداشته باشد که تعریف وارده را به ردیف بودجه و نظام تصمیم‌گیری مشخص وصل کند، ایده و تعریف ملی همواره در حد حرف باقی خواهد ماند و نهایتاً با رفت‌ و آمد مدیران و بر اساس میزان دغدغه و درک شخصی‌شان نسبت به موضوع به پروژه‌هایی ناتمام تقلیل خواهد یافت. نیاز به یادآوری نیست که برای تبدیل ایده ملی به اقدامات مشخص نیازمند اتاق فکر و کانون تفکری هستیم که برای قانون‌گذار بند قانونی جهت تصویب و برای مجری طرح‌هایی مؤثر و روشمند جهت اقدام تهیه و پیشنهاد کند تا دست کارگروه‌ها و نهادهای تصمیم‌گیر و مجری پر شود.

 مدیر ملی 
در نهایت تحقق همه این‌ها نیازمند مدیران ملی و در عین ‌حال آشنا با شهر مشهد است. منظور از مدیر ملی کسی است که در سابقه خود کارنامه موفقی در سطح ملی یا پروژه‌های ملی داشته باشد و با روش‌های تأمین و تخصیص اعتبارات ملی و سازوکارهای مرسوم در نهادهای تصمیم‌گیر آشنا باشد. تجربه و ارتباطات او با بدنه دستگاه‌ها و کارشناسان و مدیران پایتخت‌نشین و قدرت اقناع و به ‌نتیجه ‌رساندن طرح‌ها و اجرای قدرتمندانه آن‌ها از ملزومات برگزیدن مدیر ملی است. فرصت‌سوزی به‌واسطه انتخاب مدیرانی که فاقد تجربه و ارتباطات ملی هستند، خسارت زیادی به شهر مشهد زده است. استانداران و شهرداران و سایر مدیرکل‌های مؤثر در پایتخت معنوی ایران باید با چنین ویژگی‌هایی انتخاب شوند و کار اصلی و میثاق آن‌ها باید پیاده‌سازی آن ساختار قانونی مصوب و توسعه شهر امام‌ رضا(ع) بر اساس آن و با محوریت زیارت باشد.
این چهار عمل اصلی به هر میزان محقق شود، می‌توان گفت که نگاه ملی در کلانشهر مشهد استقرار یافته است و می‌توان امیدوار بود که شهر امام‌ رضا(ع) به جایگاه واقعی خود در عرصه ملی و جهانی برسد، اما اگر معادله مشهد فاقد هر کدام از این چهار متغیر باشد، از این جایگاه دورتر می‌شود و در کشاکش نگاه‌های شهرستانی می‌غلتد و ارزش و جایگاه بزرگ و پرظرفیت زیارت نیز ضایع و تضییع خواهد شد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه