حکایت «زیبا خانم» و آرزوی زیارت امام رضا(ع)

حکایت «زیبا خانم» و آرزوی زیارت امام رضا(ع)

جواد نوائیان رودسری  

سندهای قدیمی موجود در بایگانی مرکز اسناد آستان‌ قدس رضوی، فقط در برگیرنده اعداد و ارقام یا دستورهای مربوط به برگزاری مراسم‌ گوناگون در حرم مطهر و یا پرداخت مواجب و رتق و فتق امور موقوفه‌ها نیست.


گاه در میان این اسناد، روایت‌هایی می‌توان یافت که با وجود پیچیده شدن در لفافه الفاظ اداری و بروکراتیک خشک، حکایتی بس زیبا و نغز در خود نهان کرده است‌. یکی از این اسناد، مربوط به ماه شعبان سال 1293 قمری (شهریور 1255 خورشیدی) است. روزی که بانویی به نام «زیباخانم» از اهالی تبریز، طی عریضه‌ای به تولیت وقت آستان ‌قدس رضوی، خواستار رفع مشکل عدم اجازه زیارت خود شد. شاید تعجب کنید که چطور ممکن است فردی از تبریز تا مشهد بیاید، اما حق زیارت کردن حرم مطهر را نداشته ‌باشد! قصه زیباخانم از این قرار بود که وی به عنوان بانویی متمول و ثروتمند تصمیم گرفت راه طولانی تبریز تا مشهد را همراه کاروان‌ها و به تنهایی طی کند و نهایتاً به زیارت حضرت مشرف شود. اما در میانه راه، جایی نزدیک شاهرود، اتفاق ناگواری رخ داد. زیباخانم به فردی اعتماد کرده ‌‌بود که از قضا، سارقی زبردست بود و با استفاده از غفلت بانوی تبریزی، مال او را به سرقت برد. به این ترتیب زیباخانم در میانه راه تبریز به مشهد گرفتار بی‌پولی شد و چون فاصله‌ای که باید تا مشهد می‌پیمود بسیار کمتر از فاصله آن محل تا تبریز بود، تصمیم گرفت به مشهد برود و زیارت کند تا بعد بتواند چاره‌ای برای وضعیت خودش بیابد. اما وقتی به مشهد رسید، با مشکل پیچیده‌ای روبه‌رو شد. کاروان‌سالار یا به قول قدیمی‌ها جلوداری که زیباخانم را تا مشهد رسانده‌ بود، مدعی شد وی مبلغ 10 تومان بابت مسافرت بدهکار است و تا وقتی آن را پرداخت نکند، حق ندارد کاروانسرا را ترک کند. به این ترتیب زیباخانم که به مشهد رسیده ‌بود، از زیارت محروم شد و چون زورش به آن مرد نمی‌رسید، ناچار منتظر ماند تا جواب نامه‌ای که به اقوامش در تهران نوشته‌ بود، برسد و پولی برای پرداخت بدهی بدست آورد. این وضعیت چند وقتی ادامه پیدا کرد و شرایط روحی و جسمی زیباخانم هر روز بدتر و بدتر شد، تا جایی که بیمار در بستر افتاد. از آنجا که فردی آبرومند بود، نمی‌خواست موضوع نیاز خود را با کسی مطرح کند و در انتظار رسیدن پول روزشماری می‌کرد تا اینکه یکی از بانوان مسافر مقیم کاروانسرا، ماجرای وی را شنید. 10 تومان برای آن موقع مبلغ خیلی زیادی بود و کسی نمی‌توانست آن را یک ‌جا پرداخت کند. به همین دلیل شوهر آن زن، پس از تلاش بسیار خود را به تولیت وقت حرم رضوی رساند و موضوع را گفت. تولیت پس از شنیدن ماجرا، سخت اندوهگین شد و دستور داد از محل خزانه آستان ‌قدس، بدهی بانوی تبریزی را پرداخت کنند. به این ترتیب زیباخانم پس از اقامت چند هفته‌ای در کاروانسرا، موفق به زیارت شد و با رسیدن پول از تهران، راه شهر و دیار خود را در پیش گرفت. گزارش پرداخت وجه به این بانوی تبریزی، امروزه در سند شماره 23449 مرکز اسناد آستان‌ قدس رضوی نگهداری می‌شود.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه