داروی سندیکا برای درمان فحاشی ها

داروی سندیکا برای درمان فحاشی ها

جواد رستم زاده  


 دروغ، خشکسالی، فحش، دعوا، بی‌اخلاقی، خیانت، اتهام، فرار، قانون، استیناف، نقطه سرخط. این‌ها پازل‌های به‌هم چسبیده فوتبالی‌ است که سال‌ها پسوند حرفه‌ای دارد اما هر سال و هر فصل این بی‌اخلاقی‌ها و فحاشی‌ها و درگیری‌هاست که تبلور پیدا می‌کنند نه استعدادها و ستاره‌ها.واقعیت این است که در فوتبال امروز جهان، حرفه‌ای‌گری صرفاً به حضور بازیکنان در باشگاه‌های ثروتمند یا عقد قراردادهای سنگین محدود نمی‌شود؛ بلکه به شبکه‌ای از ساختارهای حمایتی، اخلاقی و قانونی گره خورده است که بازیکنان را در برابر بحران‌ها تنها نمی‌گذارد.در قلب این ساختار، اتحادیه‌ها و سندیکاهای بازیکنان قرار دارند. نهادهایی که با استقلال از فدراسیون‌ها و باشگاه‌ها، نقش مدافعان اصلی حقوق بازیکنان را ایفا می‌کنند. از فیف‌پرو (اتحادیه بین‌المللی بازیکنان) گرفته تا پی‌اف‌اِی در انگلیس، اِی‌اف‌ای در اسپانیا و یو‌اِن‌اف‌پی در فرانسه، این نهادها در بزنگاه‌های گوناگون – از مسائل صنفی و حقوقی گرفته تا مشکلات روانی و فرهنگی – کنار بازیکنان ایستاده‌اند.این اتحادیه‌ها، افزون بر خدمات حقوقی، بیمه‌ای و رفاهی، در مواقعی که بازیکنی مورد بی‌عدالتی یا بی‌احترامی قرار می‌گیرد نیز به عنوان صدای جمعی بازیکنان وارد عمل می‌شوند. حتی در برابر پدیده‌هایی چون نژادپرستی یا خشونت هواداران، موضع‌گیری روشن دارند و افکار عمومی را به واکنش وا‌می‌دارند.
اما در ایران، آنچه «فوتبال حرفه‌ای» خوانده می‌شود، در نبود چنین ساختارهایی، بیشتر به نمایشی از حرفه‌ای‌گری شباهت دارد تا واقعیت آن.
اتفاق تلخ اخیر در مورد علیرضا بیرانوند، دروازه‌بان تیم ملی ایران، گواهی بر این خلأ است. حجم فحاشی‌ها و هتاکی‌هایی که در جریان مسابقات به سمت او روانه شد، از هر زاویه‌ای که بنگریم، تأسفبار و نگران‌کننده است. اما تلخ‌تر از خود این توهین‌ها، سکوت جمعی بازیکنان تیم ملی، مسئولان فدراسیون و چهره‌های مطرح فوتبال بود.جز سردار آزمون که در پستی کوتاه از هم‌تیمی‌اش حمایت کرد، صدایی از دیگران شنیده نشد. این در حالی‌ است که خداداد عزیزی – ملی‌پوش سابق و مدیر فعلی تیم تراکتور – به‌صراحت این سکوت را زیر سؤال برد و گفت: «چرا هیچ‌کدام از همبازی های بیرانوند در تیم ملی یا مسئولان فدراسیون، در حمایت از او چیزی نگفتند؟»
این سکوت، پیام روشنی دارد: فوتبال ایران در برابر بی‌اخلاقی‌های سکوها، مدافعان رسمی و متحد ندارد. بازیکن، تنهاست. ستاره‌ها پشت یکدیگر نمی‌ایستند، چون چیزی به نام وجدان صنفی در این فوتبال نهادینه نشده است.اگر فوتبال ایران یک سندیکای مستقل و مقتدر از بازیکنان داشت، امروز نه‌تنها بیرانوند، بلکه ده‌ها بازیکن دیگر که در طول سال‌ها قربانی فضای مسموم ورزشگاه‌ها شده‌اند، تنها نمی‌ماندند.
در کنار آن، نبود کانون‌های رسمی، پویا و سازمان‌یافته هواداران نیز مزید بر علت شده است. کانون هواداران، اگر نقش واقعی خود را ایفا کند، می‌تواند فرهنگ‌سازی کند، صداهای افراطی را کنترل و سکوها را از محیط تخریب به محیط حمایت تبدیل کند. اما در فقدان این ساختار نیز، تنها صداهایی که به گوش می‌رسند، افراطی‌ترین آن‌هاست.درنهایت باید گفت فوتبال حرفه‌ای، بیش از آنکه با لباس‌های شیک و قراردادهای کلان ساخته شود، با ساختار و قانون پیش می‌رود.فوتبال ایران نیازمند تشکیل فوری یک سندیکای بازیکنان است؛ نهاد مستقلی که مدافع حقوق فردی و حیثیت اجتماعی بازیکنان باشد.چنین تشکیلاتی می‌تواند نقطه‌ آغاز مقابله با بسیاری از آسیب‌های فرهنگی، حقوقی و اجتماعی فوتبال باشد. تا آن زمان، ستاره‌ها پشت هم نخواهند ایستاد و فوتبال ایران، همچنان فقط نام «حرفه‌ای» را یدک خواهد کشید.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه