
نگاهی به سریال «ازازیل» که مخاطبانش را دلسرد کرد
آقای فتحی، لطفاً تاریخی بسازید!
فصل اول سریال «ازازیل» به کارگردانی حسن فتحی با انتشار قسمت سیزدهم به پایان رسید؛ سریالی که قدم بزرگ فتحی در تغییر ژانر بود اما نتوانست رضایت مخاطبان را جلب کند.
«ازازیل» چند ویژگی مهم برای دیده شدن داشت؛ نخست اینکه کارگردان سهگانه «شهرزاد» آن را ساخته بود، در میان سریالهای اجتماعی و عاشقانه نمایش خانگی، برگ برنده ژانر وحشت را داشت و از ستارههای سینما بهره برده بود.این سریال در قسمت پایانی فصل اول پر از اتفاقهای عجیبی بود که بسیاری از مسائل و قصهها را برای مخاطبانش مبهم باقی گذاشت و موجب نارضایتی آنها شد. در واقع به جای آنکه سرنخهایی از ارتباطات معنادار میان اتفاقهای عجیب قصه داشته باشد، ماجراها بیش از پیش گیج و مبهم شدند.در آثار نمایشی ایرانی، ژانر وحشت ژانر کمتر آزموده شدهای است و به جز معدود آثار سینمایی خوب، کسی تجربه ساخت یک سریال موفق در این ژانر را نداشته است به همین دلیل بسیاری از فیلمسازان از ورود به این حیطه ناشناخته پرهیز میکنند. ورود به این عرصه حتماً جسارت میخواهد اما مهم است که نتیجه این جسارت، اثری مقبول با منطق روایی در جهان خودبسنده اثر باشد.
در انتظار گرهگشایی!
ایده آغازین سریال، ایدهای جدید و جذاب بود. آنچه سبب شد ازازیل از همان ابتدا با سایر سریالهای حسن فتحی متفاوت باشد، داستان پررمز و راز آن بود؛ کارگردان آثار ماندگار تاریخی همچون «مدار صفر درجه» و «شهرزاد» این بار سراغ ژانر جنایی و وحشت آمده بود. طرفداران آثار این خالق تاریخیساز از همان قسمت ابتدایی با پرسشها و ابهامهای زیادی روبهرو شدند، داستان هر چه پیش رفت بر ابهاماتش افزوده شد و انتظار برای پاسخ به آنها در طول سریال، بیشتر اما مشکل از جایی آغاز شد که دائماً بر تعداد این گرهها افزوده میشد اما گرهگشایی منطقی و درستی اتفاق نمیافتاد تا اینکه در قسمت پایانی فصل اول، مخاطب متوجه میشود که سرمنشأ همه این اتفاقها یک نیروی شیطانی بوده که سناریونویس، اطلاعات زیادی هم درباره آن نیروی ماورایی شیطانی در اختیار مخاطبان قرار نمیدهد. احتمالاً باید تا پایان فصل دوم و شاید فصل سوم سریال صبوری کرد تا گرهگشایی درست و منطقی رخ دهد.
آشفتگی در روایت
فتحی در نخستین قدم ورود به جهان ساخت سریال ترسناک سعی کرده فضایی پر وهم و خیال بسازد و برای ایجاد این فضاسازی به شکلی افراطی از موسیقی، تغییر زوایای دوربین و صحنههای خونآلود استفاده کرده است. این فضاسازی اغراقآمیز موجب شد تا مخاطبانی که در انتظار تماشای سریالی ترسناک بودند نه تنها انتظارشان برآورده نشود که در جاهایی احساس فریبخوردگی و تمسخرشدگی کنند.
هر اثر نمایشی نیازمند منطق در جهان خودبسنده اثر است ولی ازازیل روایتی آشفته و پریشان دارد و آن قدر قصهها پس از نیمه اول سریال، کشدار و بی سر و ته میشوند که مخاطب از پیگیری ادامه قسمتها دلسرد میشود.فضاسازی سریال هم به شکل اغراق شدهای طراحی شده است. کارگردان هر جا میخواهد ترس را به مخاطب القا کند، دست به دامن موسیقی وهمآلود میشود و از اهمیت سکوت در این ژانر غافل شده است. قاببندیهای کج و معوج هم نه تنها کمکی به فضاسازی نکرده بلکه حرکات گیج و تند دوربین سبب کلافگی مخاطبان میشود. جلوههای ویژه قسمت آخر هم بیش از اینکه ترسناک باشد، خندهدار از کار درآمده است!
بازیهای چندپاره
وجود نامهایی چون پیمان معادی، پریناز ایزدیار و بابک حمیدیان در فهرست بازیگران یک سریال حتماً وسوسهکننده است تا یک اثر را تماشایی کند. شوکا (با بازی پریناز ایزدیار)، مانی (با نقشآفرینی بابک حمیدیان) و بهروز (با بازی پیمان معادی) به عنوان شخصیتهای اصلی این سریال بازی کردند؛ یک پزشک، یک نقاش و یک پلیس که هر کدام با ذهنیتهای متفاوت نسبت به دنیا درگیر ماجراهای مشترک میشوند.
هیچ یک از آنها گریزی از گذشتهشان ندارند و نمیتوانند مثل آدمهای معمولی زندگی کنند. چیزی در گذشته آنها وجود دارد که به دنبال آسیب زدن به آنهاست و زندگیشان را دستخوش اتفاقهای عجیبی میکند، در واقع تمام ماجراهای سریال به این سه شخصیت گره میخورد. مخاطبان انتظار داشتند در پایان قسمت اول متوجه رازهای پنهان شوکا و بهروز بشوند اما همه چیز به فصل دوم حواله داده شد.
ازازیل سریال پربازیگری بوده و به جز معدود بازیگران شناخته شده از بازیگران نوچهره هم بهره برده است اما آنها به شکلی اغراقآمیز و اگزجرهای بازی میکنند و حالات چهرهشان در بسیاری از صحنههای نمای بسته، غلو شده است در حالی که معدود بازیگران چهره سریال، بازیهایی کنترل شده و به اندازه دارند که همین موضوع موجب چندپارگی در بازیها شده است.
با وجود تلاشی که بازیگران چهره دارند اما به دلیل آشفتگی در سناریو، ضعف در فضاسازی و تدوین به هم ریخته، بازیهایشان دیده نمیشود. فتحی که تلاش داشت تقابل میان خیر و شر را در فضایی ماورایی نشان دهد اما ناکام از تحقق این هدف، مخاطبانش را در پایان فصل اول دلسرد کرد به ویژه اینکه مخاطب وفاداری که تا قسمت سیزدهم با این سریال همراه بود، انتظار داشت در قسمت پایانی فصل اول، گرههای زیادی برایش باز شود اما چنین اتفاقی نیفتاد و ادامه ماجراها به فصل بعدی حواله داده شد؛ فصل بعدی که مشخص نیست چه زمانی قرار است پخش شود.
خبرنگار: زهره کهندل
برچسب ها :
ارسال دیدگاه