
گفتوگو با علیمحمد مؤدب، شاعر و بنیانگذار شهرستانادب بهبهانه روز هنر انقلاب اسلامی
هنرمند متعهد در سختترین شرایط راهش را پیدا میکند
هفته هنر انقلاب اسلامی با هدف مرور کارنامه فعالیتهای فرهنگی، هنری و رسانهای یک ساله در رشتههای مختلف، فروردین ماه هر سال همزمان با سالروز شهادت سیدمرتضی آوینی برگزار میشود.
رویدادی که یک دهه از برگزاری آن میگذرد و هر ساله شخصیتی تأثیرگذار و جریانساز بر ترویج هنر انقلاب در ابعاد ملی و بینالمللی را به عنوان چهره هنر انقلاب اسلامی معرفی میکند. در روز هنر انقلاب اسلامی و در آستانه یازدهمین سال برپایی این رویداد با علیمحمد مؤدب؛ شاعر، منتقد ادبی، مؤسس شهرستان ادب و جزو نامزدهای نهایی چهره هنر انقلاب سال ۹۹ درباره برگزاری این رویداد و تأثیرات آن بر فضای هنر متعهد به گفتوگو پرداختیم. این شاعر در این گفتوگو با ارائه پیشنهادهایی در راستای بهبود جریانسازی در فضای عمومی جامعه و تأکید بر آموزش و توجه به استعدادهای جوان به راههایی برای تقویت و ارتقای هنر اصیل و متعهد اشاره کرد.
ضرورت قلهنمایی و ایجاد انگیزه در هنرمندان
مؤدب با اشاره به اهمیت و ماهیت برپایی رویدادهایی همچون هفته هنر انقلاب میگوید: اصل برگزاری برنامههایی که قلهنمایی میکنند و به معرفی چهرههای مهم میپردازند، پدیده مبارکی است و قاعدتاً این جریانهای فکری، فرهنگی و هنری که حیات دارند باید در طول سال این قلهنمایی را داشته باشند؛ چراکه بخشی از فرایند کار فرهنگی همین است که به چهرههای مهم که خلاقیت و هنر ویژهای دارند و موفقیتی کسب کردند ضریب رسانهای بدهد.
به گفته این شاعر؛ قدردانی از چهرههای اثرگذار هنری و فرهنگی دو نتیجه مهم دارد که یکی در میان خود هنرمندان است که مایه دلگرمی آنها میشود و اینکه زحماتشان دیده میشود و جامعه به آنها ارزش میگذارد. از طرفی این حمایت و جایزه به فرایند هنری آن فرد کمک کرده و روند ادامه فعالیتش را تسهیل میکند. نکته دوم اینکه برپایی چنین رویدادهایی روی مردم و استعدادهای جوان هم تأثیر خودش را دارد و موجب میشود آنها با این چهرهها آشنا شوند در نتیجه یک اثر ترویجی با خود خواهد داشت و مردم عملکرد آنها را به طور جدیتری پیگیری میکنند و با همین قلهنماییها به استعدادهای جوان کمک میکنیم که افراد شاخص را بشناسند. اگر در این مسیر به درستی عمل کنیم در رشد جوانان مستعد تأثیرات مهمی به وجود میآوریم.
از او درباره سهم هنرمندان جوان در دایره این قلهنماییها میپرسیم؛ قرعهای که در دوره ششم به نام حسن روحالامین درآمد و به عنوان چهره سال هنر انقلاب معرفی شد. مؤدب در واکنش به ضرورت توجه به هنرمندان جوان میگوید: هر برنامهای ممکن است دایره کار خودش را به یک شکلی تعریف کند. برنامهای مانند چهرههای ماندگار که از تلویزیون پخش میشد همان طور که از نامش پیداست چهرههای ماندگار فرهنگ و هنر ایران را معرفی میکرد. چهره هنر و ادبیات انقلاب هم باید از میان چهرههای شناخته شده باشد و ممکن است گاهی به خاطر استعداد خاصی که یک هنرمند دارد یک جوانی هم در میان این افراد باشد که مثالش را هم خودتان زدید اما قاعده بر این است که این چهره از میان کسانی که سابقه جدی هنری دارند انتخاب شود.
حواسمان باشد به چه کسی ضریب میدهیم!
وی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به این پرسش که تقویت هنر آرمانگرا و متعهد را بیشتر در لزوم حمایت متولیان فرهنگی میداند یا آن را وظیفهای بر دوش هنرمندان میبیند، تصریح میکند: به نظرم این یک امر دوطرفه است و هم هنرمند و هم سیاستگذاران فرهنگی باید در تعامل با یکدیگر در راستای تقویت بنیان هنر انقلاب حرکت کنند. آن نگاه و سیاستی که در مراکز آموزشی، ترویجی، انتشاراتی و... حاکم است بر فرد فرد هنرمندان تأثیر میگذارد و مجموعه فعالیتهایی که این گونه نهادها و مراکز آموزشی و فرهنگی دارند اگر با سیاستگذاری درستی پیش برود طبیعتاً هنری که حامل ارزشها و مفاهیم انقلاب است را رشد میدهد.
اگر ما یک شاعر مجلسی را در مراکز مهم سیاستگذاری فرهنگی ضریب بدهیم نباید انتظار داشته باشیم جوانان ما به سمت ادبیات اعتراضی، عدالتخواهی و ادبیات ظهور بروند! قاعدتاً یک بخشی از تشعشع فرهنگی که مدیران و سیاستگذاران کشور ایجاد میکنند و آن ضریبی که به این پدیدهها میدهند در گرایش جوانان تأثیر دارد؛ از سویی دیگر تکتک ما برای باورها و مسئولیتی که در برابر خدا و خودمان داریم باید کاری انجام دهیم؛ این دیگر مسئولیت شخصی هر هنرمندی است که به دیدگاهی میرسد و هنرش را خرج میکند.
ایجاد ساختارهای حمایتی
وی میافزاید: به نظرم با این دیدگاه باید بر اهمیت وظیفه و رسالت هر دو بخش تأکید کرد. اگر کسانی که به این افق و چشمانداز رسیدهاند و مشغول کار هستند، درست حمایت شوند میتوانند هم تولید کنند و هم نیروهای بعدی را تربیت کنند اما اگر جامعه به اینها روی خوش نشان ندهد و به جای نگاه آرمانخواهانه و انقلابی به سمت نگاههای عرفیگرایی و دنیاطلبی برود و آن را رواج بدهد، تقلا و کوششهای هنرمندان ما هم کمتأثیرتر خواهد بود اما همیشه جای امیدواری هست و حتی در سختترین شرایط هم این هنرمندان میتوانند راه خودشان را باز کنند. خوشبختانه مراکز و نهادهایی داریم که اساساً به خاطر ارزشهای انقلاب ایجاد شدند و سعی میکنند در راستای همین ارزشها ادبیات و هنر تولید کنند.
مؤدب در ادامه پیشنهادهایی برای تقویت هنر انقلابی میدهد و میگوید: به نظرم باید ساختارهای حمایتی ایجاد شوند تا هنرمندان بتوانند آموزش ببینند و کار کنند. آموزش درست و اصولی و همچنین حمایتهایی که به تناسب هر رشته باید وجود داشته باشد بسیار مهم است.
چهرههای بازنشسته؛ میدانداران عرصه تبلیغات
این شاعر ضمن اشاره به نقش رسانه و تأثیر آن میگوید: رسانهها باید هنرمندان شاخص و آثار آنها را معرفی کنند. ما امروز میبینیم میداندار عرصه تبلیغات در حوزه تجارت، چهرههای ورزشی هستند که دو سه دهه از دوران بازیگری اینها گذشته اما حجم حمایتی که از پدیده فوتبال در رسانهها وجود دارد چهرههای بازنشسته ورزشی را هم وسط میدان نگه میدارد اما بهترین نقاش، شاعر و نویسنده چه سهمی از رسانهها که در شکلدهی افکار عمومی مؤثر هستند، دارند؟
واقعیت این است که ما به نسبت سهمی که در رسانهها، آموزش و پرورش و آموزش عالی به یک پدیده میدهیم همان قدر هم از آن برخوردار خواهیم بود. در کشورِ فردوسی و حافظ، نظام آموزشی از دبستان تا دانشگاه هیچ ایدهای برای تربیت فردوسی و حافظ بعدی ندارد. در حالی که برزیل کشور فوتبال است و اگر میکروفن را جلو هر کودکی بگیرید آرزو دارد رونالدو، روماریو و رونالدینیو شود اما آیا کودک ایرانی که در سرزمین شعر زیست میکند آرزومند این هست که فردوسی، سعدی و جامی شود؟ در همین تربت جام خودمان چند درصد از جوانان و نوجوانان جامی را میشناسند؟
کمکاری در آموزش و بازنمایی رسانهای
مؤدب ادامه میدهد: این به خاطر این است که در رسانه و آموزش کمکاری میکنیم و ثروت مهم و ملی ارزشمند خودمان یعنی شعر را نادیده میگیریم. در مورد هنرهای دیگر هم به همین طریق است؛ چقدر مردم ما با اهمیت وجود هنرمندی مثل ابراهیم حاتمیکیا آشنا هستند؟ در مقابل همچنان برای فوتبالیستی که 20سال پیش یک کاری کرده تولید محتوا میشود و برای دریبلی که یک بار در یک بازی زده ارزشگذاری و در شبکههای اجتماعی محتوا تولید میکنند تا همچنان دیده شود ولی در بازخوانی یک شعر یا یک فیلم سینمایی و در تعریف و تجلیل از یک تابلو چقدر کار رسانهای مردمفهم میکنیم؟ ما امروز در دل یک جنگ بزرگ رسانهای هستیم که همچون نبردی واقعی در حوزه خیال است. بنابراین به همان میزانی که هنر اصیل را معرفی میکنیم از آن برخوردار خواهیم شد و اگر کاری نکنیم به این فضا خواهیم باخت.
شعر محل کاسبی عدهای شده است
در ادامه از او درباره «سرزمین شعر» میپرسیم که تلاش و حرکت موفقی در معرفی شعر به مخاطبان است؛ مؤدب در واکنش به تولید این برنامه میگوید: این برنامه راهی است که شروع شده اما برای رسانهای شدن شعر، با رعایت شأن شعر و شاعر باید خیلی بیشتر کار کنیم و برایش هزینه شود. «سرزمین شعر» یک برنامه کمهزینه در صدا و سیماست ، در حالی که برنامههای مختلفی در همین سازمان تولید میشود که برایشان خیلی هزینه میکنند اما همان طور که گفتم ما برای هنر اول این سرزمین یعنی شعر کار خاصی انجام نمیدهیم و همین که توانسته موفق شود شگفتانگیز است.
به گفته این شاعر؛ برنامهای با تدارک حداقلی توانسته خودش را بقبولاند و این خوب است و اگر بخواهیم بهتر شود باید برایش هزینه کنیم تا هنر فرهنگساز ما یعنی شعر از طریق این پنجره به رسانه ملی و شبکههای اجتماعی تزریق شود؛ زیرا شبکههای اجتماعی هم خالی از این میراث ادبی غنی ما هستند. یک سری بلاگرهای ادبی پیدا شدند که با شعر هلالی جغتایی و برخی شاعرانی که جان خودشان را بر سر شعر گذاشتند پول درمیآورند و شعر محل کاسبی برخی جوانانی شده که به این حوزه علاقه دارند اما اگر بخواهیم در خور شأن شعر به آن بپردازیم باید سیاستگذاری جدی و برنامهریزی درستی داشته باشیم و بودجه مناسبی برایش تدارک ببینیم باشد تا سرمایههای ادبی ما از فردوسی تا شاعران زنده امروز در رسانههای ما درست معرفی شوند.
خبرنگار: صبا کریمی
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
20 فروردین
-
رهتوشههای رضوی برای سفر زندگی
-
المپیک بدون توقف!
-
تلنگر تاجیکیهای «پایتخت» به ایرانیهای معمولی
-
گردشگری سلامت خراسان زیر تیغ دلالان
-
یک سفر ناگهانی با نتیجهای ناامیدکننده
-
هنرمند متعهد در سختترین شرایط راهش را پیدا میکند
-
بورس در کانال بلاتکلیفی
-
چراغ قرمز بارشها در فصل سبز
-
4 مطالبه از خودمان در مذاکرهها