«اسفند» ماه نکوداشت بانوان ایرانی و پاکی زمین

«اسفند» ماه نکوداشت بانوان ایرانی و پاکی زمین

نگهداری از طبیعت و محیط زیست مهم‌ترین اصل زندگی ایرانیان باستان بوده و هر زمان به بهانه شکرگزاری به درگاه خدا، آیین‌های شادمانی برپا می‌کردند.


به استناد کتاب فرهنگ اساطیر به قلم «محمدجعفر یاحقی» عید نوروز در آغاز بهار، جشن تیرگان در تابستان، جشن مهرگان در پاییز و جشن یلدا هم در استقبال از زمستان جشن‌های چهارگانه‌ای بود که در هر فصل برگزار می‌شد که بعضی از آن‌ها در فهرست میراث معنوی ایران و یونسکو به ثبت رسیده است.اما علاوه بر جشن‌های چهارگانه، هر ماه هم جشن مخصوص خودش را داشت. در تقویم ایران باستان هر روز برای خود یک نام داشت و زمانی که یک روز و یک ماه همزمان می‌شد، جشن ماهانه در آن روز برپا می‌کردند و ماه سرد و پربرف اسفند هم بی‌نصیب از این شادی نبود زیرا بر این باور بودند که اسفند یعنی پاک و مقدس و نام فرشته‌ای است که زمین را سرسبز و پاک نگه می‌دارد.
اسفند یا اسپند در متون پهلوی به معنای برکت بخشنده آمده و دوازدهمین ماه سال و پنجمین روز از هر ماه شمسی است که نگهبان آن «سفندارمذ» بوده و 6جشن مخصوص به خود داشته است.

جشن نکوداشت بانوان ایرانی
جشن «سپندارمذگان» آیین نکوداشت بانوان ایرانی است. «سپندارمذ» به معنی فروتنی و پاکی است و پنجمین روز ماه اسفند زمان برگزاری جشن سپندارمذگان یا اسفندگان بوده است. در این جشن الهه نگهبان بانوان پارسا و نیکخواه ستایش می‌شد. در این جشن مردان برای بانوان خود هدیه آورده و آنان را گرامی می‌داشتند. محبت و عشق مفاهیم اصلی این جشن بود و از این روز به عنوان روز عشق ایرانی نام برده می‌شود.

جشن آب‌های روان
جشن نوروز رودها و آب‌های روان در ۱۳ اسفند برگزار می‌شد. در این روز ایرانیان به لایروبی و پاک‌سازی رودخانه‌ها، قنات‌ها و چشمه‌ها می‌پرداختند و در پایان کار، عطر و گلاب بر آب و مسیر آن می‌پاشیدند که می‌توان گفت نمایانگر توجه اقوام ایرانی به پاکیزگی و حفظ محیط زیست است.

جشن گلدان
چهاردهمین روز و به قولی بیستمین روز اسفند، روز برپایی جشن گلدان یا درختکاری است. در این روز به استقبال از عید نوروز و بهار، گل و گیاهان را در گلدان می‌کاشتند تا در زمان تحویل سال، سبزی سفره هفت‌سین باشد در حالی که امروزه سبزه‌های نوروزی در روز سیزدهم تلف شده و هزینه مالی آن سبب خسارت به مردم و زباله آن نیز طبیعت را آلوده می‌کند.

جشن بزرگداشت مردگان
روز نوزدهم ماه‌های ایران باستان در تقویم اوستایی روز فروردین نام دارد بنابراین ۱۹ اسفند جشن فروردگان است. این جشن برای بزرگداشت درگذشتگان بوده و مردم به مزار رفتگان خود می‌رفتند و بر این باور بودند که ارواح درگذشتگان آن‌ها می‌توانند در این شادی با آن‌ها سهیم شوند.
مردم، آرامگاه درگذشتگان را با آب و گلاب می‌شستند و گل و گیاه روی مزار آن‌ها می‌گذاشتند هر چند که هنوز هم ایرانیان در آستانه سال نو یا پس از تحویل سال به آرامستان‌ها می‌روند و به این ترتیب آغاز سال جدید را با عزیزان درگذشته خود جشن می‌گیرند.

جشن پایان زمستان
۲۳ اسفند جشن پایان فصل زمستان است. این روز در ایران باستان پایان سال بوده و مردم روی پشت‌بام‌ها آتش برمی‌افروختند زیرا اعتقاد داشتند از ۲۵ اسفند تا پایان سال، شب و روز برابر بوده و انسان در این پنج روز آفریده شده است. این جشن پنج روز و به قولی ۱۰ روز ادامه داشته است. برخی نیز ۲۹ اسفند را جشن پایان فصل زمستان می‌دانند.

جشن چهارشنبه سوری
چارشنبه سوری یا چهارشنبه سوری یکی دیگر از جشن‌های ایران بوده که در این جشن مردم به استقبال بهار می‌روند.چارشنبه‌سوری مراسم آتش‌افروزی و جشن و سرور در چهارشنبه آخر سال است. آتش برای ایرانیان باستان، مقدس و همپایه فرزند اهورامزدا محسوب می‌شد و از این ‌رو پیش از جشن نوروز در سیصد و شصتمین روز سال آتش برمی‌افروختند.
از رسوم چهارشنبه‌سوری، نیایش، سر زدن به بزرگ‌ترها، پخت آش نذری، پختن حلوا و روشن کردن آتش ‌بر بام خانه‌ها برای طلب گرما و نور بوده که امروزه جای خود را به آدابی دیگر داده است.
نکته اساسی در برپایی جشن‌های ایرانی، ارتباط آن با پدیده‌های طبیعی است. این مراسم بر پایه احترام و پاسداشت طبیعت و حفظ محیط زیست بوده و هیچ ‌گاه بهانه‌ای برای اذیت گیاهان و حیوانات نبوده است.

جشن‌های اسفندی در استان‌ها
مردم بسیاری از استان‌های کشور در ماه اسفند به گونه‌های مختلف جشن‌های مختلفی برگزار می‌کنند.
جشن «اسفندی» و هدیه به زنان در نیاسر کاشان، اقلید و محلات و پختن آش «اسفندی»، آغاز سال نو در تقویم محلی نطنز، ساوه و کاشان و در فراهان معروف به «آفتو به حوت» (آفتاب در برج ماهی) از جمله این آداب و رسوم است.
جشن «آبسالان- بهار جشن- جشن روباه» به مناسبت روان شدن جویبارها و طلیعه بهار و خجستگی دیدار روباه از جمله سایر جشن‌های برگزار شده در برخی از نقاط کشور است.
کوسه‌سوار نیز یکی دیگر از آیین‌های نمایشی برای خداحافظی با زمستان بود که در چهارمحال و بختیاری منطقه سیلاخور و در حاشیه‌های خرم‌آباد به‌ اجرا درمی‌آمد و نمایش‌گردانان در طول برنامه جنگ زمستان و بهار را به نمایش می‌گذاشتند.
در اجرای آیین «کوسه‌برنشین» فردی «کوسه» (بی‌ریش) که نمادی از زمستان، خشکسالی و لم‌یزرع بودن زمین‌های کشاورزی است را انتخاب کرده و با روغن سیاه و یا پودر زغال صورت او را سیاه می‌کردند و جامه‌های متعددی بر تن او می‌پوشاندند و گاه در مواردی با استفاده از پشم حیواناتی مانند بز یا گوسفند برای او محاسنی می‌گذاشتند و او را سوار بر چهارپایی باربر کرده و در شهر رها می‌کردند.
این فرد که از او به عنوان «کوسه‌برنشین» یاد می‌شود در خلال گشت و گذار در گذرگاه‌های روستا و قریه شروع به گفتن حکایت‌های طنزآمیز با محتوای آمدن نوروز و خداحافظی با زمستان می‌کرد و در وصف نعمت‌های بهاری، شکوفه زدن درختان و سرسبزی طبیعت شعر می‌سرود و در انتها سخنانش را با آرزو، امید و دعای خیر برای پرباری محصولات کشاورزی به پایان می‌رساند.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه