حقیقت مردم‌سالاری دینی در اندیشه امام خمینی(ره)

حقیقت مردم‌سالاری دینی در اندیشه امام خمینی(ره)

مرتضی ترابی  


​​​​​​​در چهار یادداشت قبلی به صورت مفصل به هفت تفاوت اساسی میان ولایت فقیه و نظام‌های دیکتاتوری پرداختیم که عبارت بودند از: «رعایت مصالح اجتماعی، تقیید به تقوا و عدالت، شجاعت، توجه به مقبولیت، نحوه عزل، تفاوت‌های دانشی و بینشی و ابتنای راسخ و علمی بر دین» و چنان‌که در یادداشت نخستین آوردیم غرض اصلی از این مطالب تمییز حقیقی میان نظریه ولایت فقیه در چارچوب مردم‌سالاری دینی و نظامات خودکامه و دموکراتیک است. قبلاً اشاره کردیم که مردم‌سالاری دینی یکی از اصول اساسی انقلاب اسلامی ایران است که در آن از سویی «میزان رأی ملت است» و از سویی دیگر «ولایت فقیه همان ولایت رسول‌الله است» یا به تعبیر قانون اساسی، از یک زاویه دولت موظف است همه امکانات خود را برای «مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش» به کار برد (اصل سوم) و در زاویه دیگر قوای حاکم کشور «زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت» اعمال می‌شود (اصل 57). بنابراین شباهت ظاهری ولایت مطلقه فقیه با دیکتاتوری ایجاب می‌کند به تفاوت‌های این دو پرداخته شود و همچنین شباهت نظام‌های دموکراتیک و پارلمانی با نظریه مردم‌سالاری دینی در تعیین‌کننده بودن نقش مردم در سرنوشت سیاسی و... خود اقتضا دارد که به محورهایی که موجب تمایز میان این دو می‌شوند اشاره شود. 
شاید بهتر باشد پیش از اشاره به تفاوت‌ها مختصری از دموکراسی بگوییم تا با تصویر روشنی از نظام‌های دموکراتیک به بررسی وجوه تمایز این دو بپردازیم.
«دموکراسی» اصطلاحی است مشتق از واژه یونانی «دموکراتیا» که در آن پیشوند «دموس» به معنای اداره امور خارجی کشور، در برابر «پولیس» به معنای اداره امور داخلی کشور به کار می‌رود و «کراتوس» به معنای قدرت، حکومت، اداره امور و حاکمیت است. (نک: فرهنگ علوم سیاسی از علی‌بابایی) امروزه تعاریف متعددی از دموکراسی انجام گرفته که نقطه ثقل این تعاریف متعدد و مختلف اشتراک آن‌ها در اعمال قدرت اکثریت است و عمدتاً به روشی اطلاق می‌شود که در آن گروهی موسوم به اکثریت (که تعریف دقیق آن قابل بررسی و مناقشه است) حاکمیت را در دست دارد و می‌تواند کنترل سیاسی خود را اعمال کند. 
ما در بیان تفاوت‌های مردم‌سالاری دینی و حکومت‌های استبدادی به جایگاه نظر مردم و توجه به مقبولیت در نظام کشفی ولایت فقیه اشاره کردیم، اما از آنجا که نظامات دموکراتیک نیز ادعای مردم‌سالاری و حکومت مردم بر مردم را دارند لازم است به تفاوت‌های بنیادین نگاه این دو به جایگاه مردم در حاکمیت اشاره کنیم و این امر در ادامه به صورت مفصل در یادداشتی مستقل خواهد آمد. اما دیگر تفاوت‌های این دو نظام: 
خشونت پشت پرده: یکی از تفاوت‌های اساسی میان مردم‌سالاری دینی و حکومت‌های دموکراتیک امروز در دنیای غرب که در مقابل دیدگان همه مردم قرار دارد همین هم‌پیوستگی دنیای دموکراسی با دیکتاتورترین انسان‌های تاریخ است. رهبر معظم انقلاب نیز به این تفاوت اشاره کرده‌اند. در کتاب «سیاست از منظر آیت‌‌الله العظمی خامنه‌ای» آمده است: «به دیكتاتورهاى دنیا و كودتاهاى نظامى نگاه كنید! همه‌ این‌ها رفیق‌هاى نزدیک همین دموكرات‌هاى دنیا و طرفداران دموكراسى و مردم‌سالارى‌اند. وقتى دموكراسى با معنویت و حقیقت و دین همراه نباشد، این ‌طور می‌شود. ما تجربه‌ نویى را آوردیم؛ ما دموكراسى را از دین گرفتیم؛ دموكراسى ما با معنویت و دین همراه است؛ لذا مردم‌سالارى دینى شد؛ جمهورى اسلامى شد. مردم به این دستاورد می‌بالند و از آن دفاع و به آن افتخار می‌كنند. دشمن در تبلیغات خود مرتب سعى می‌كند این دستاورد را كوچک كند؛ به قول رایجِ بین كسبه، بر سر جنس بزند و آن را تحقیر نماید. امام صادق(ع) به شاگرد خود فرمود: «چنانچه تو گوهر گرانبهایى در دست داشته باشى، همه‌ دنیا اگر بگویند این سنگ است و تو بدانى كه این گوهرِ گرانبها است، حرف همه‌ دنیا را باور نمی‌كنى. اگر یک سنگ در دستت داشته باشى، همه‌ دنیا بگویند این گوهرِ گرانبها است، باز هم به حرف آن‌ها گوش نمی‌كنى؛ می‌بینى كه سنگ است». وقتى گوهر گرانبهایى وجود دارد، اگر همه‌ دنیا بگویند آنچه در دست دارى، بى‌ارزش است، می‌بینى متاع باارزشى است؛ ملت ما دانسته است و فهمیده است؛ لذا ایستاده است». (سیاست از منظر آیت‌‌الله العظمی خامنه‌ای، ص 122 و 123) این همه جنگ‌افروزی که برای سودآوری کارخانه‌های اسلحه‌سازی ایجاد شده است آیا غیر از اهداف شوم ایجادکننده‌های آن دستاوردی غیر از کشتار مردم بی‌گناه داشته است؟ آیا این همه خشونت علیه مردم و کشتار بی‌رحمانه مردم، حکومت کارخانه‌های اسلحه‌سازی و کارتل‌هاست یا حکومت مردم؟ رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «امروز بزرگ‌ترین ضربه‌اى كه به اعتبار لیبرال دموكراسى رایج در دنیاى غرب وارد می‌شود، این دنیاى آغشته از كشته و خون و جسد و ظلم است كه براساس لیبرال دموكراسى در دنیا به وجود آمده است. مركز و اطراف هر دو جنگ جهانى، اروپا بود؛ یعنى مركز لیبرال دموكراسى. استعمار، دخالت در كشورها، قضایاى كشورهاى آمریكاى لاتین، از همه مهم‌تر قضایاى فلسطین و حال قضیه‌ افغانستان، در همین ارتباط به وجود آمد. در مقابل این حوادث، نظریه‌ لیبرال دموكراسى پاسخى ندارد. به بحث نظرى و فلسفى و نشستن پشت میز مناظره احتیاجى نیست؛ مردم دنیا وقتى نگاه می‌كنند مى‌بینند این نظریه‌ سیاسى نتیجه‌اش این است و كارایى ندارد». (1380/8/20) این در حالی است که اگر جمهوری اسلامی از حکومتی از حکومت‌های منطقه در مقابل داعش دفاع می‌کند نه به خاطر دفاع از دیکتاتوری است، بلکه از این رو است که مقابل او گروه جنایتکار داعش قرار داشت که به تصریح مقامات آمریکا توسط آمریکا در آنجا ایجاد شده است. (رک: 1392/3/2) رهبر معظم انقلاب در پیام حج به این دست خون‌آلود اشاره کرده‌اند: «آمریكا در دور تازه‌ تحركات دیوانه‌وار خود، كه پس از حادثه‌ بشدت مشكوک ۲۰ شهریور آغاز شده، دست به یک حمله‌ تبلیغاتى نیز زده است: یعنى پرچم دموكراسى و تروریزم‌ستیزى را بر سر نیزه كرده و براى ملت‌هاى اسلامى در مذمت سلاح كشتار جمعى و سلاح شیمیایى داد سخن مى‌دهد. آیا نمى‌اندیشد كه ممكن است مسلمانان بپرسند: این‌ها را چه دولت‌ها و شركت‌هایى در اختیار رژیم بعث عراق قرار دادند؟ پس 19هزار بمب شیمیایى را كه ادعا مى‌كنید رژیم بعثى عراق در انبار داشته و چون 13هزار آن‌ها را بر سر ایرانی‌ها ریخته پس 6هزار آن باید موجود باشد و شما به این دلیل حمله‌ آینده‌ خود به كشور عراق را توجیه مى‌كنید، این تعداد سلاح و وسیله‌ شیمیایى از كجا به دست رژیم عراق رسید؟ آیا كسى جز شما و هم‌پیمانانتان شریک جرم در این فاجعه‌ تاریخى است‌؟ آیا نمى‌اندیشد كه ادعاى مبارزه با تروریزم و متهم كردن گروهى مجهول و نامشخص نمى‌تواند ملت‌هاى مسلمان را كه پشتیبانى آمریكا را از وحشى‌ترین تروریست جهان یعنى رژیم اسرائیل مى‌بینند، فریب ‌دهد؟ آمریكا با این تحرک تبلیغاتى پرهزینه و دیوانه‌وار، اكنون در چشم ملت‌هاى مسلمان، مظهر دروغ و دغل‌بازى و حیله‌گرى است». (1381/11/18)

برچسب ها :
ارسال دیدگاه