یک قرار 22ساله با امام ‌رضا(ع)

روایتی از کاروان پیاده‌ای که در این ایام مبارک به حرم مطهر رضوی می‌آیند

یک قرار 22ساله با امام ‌رضا(ع)

از اهالی ماه رجب بودند، زائرانی که ممکن بود هر کدام ما در یکی از زیارت‌های سر صبحمان اتفاقی از کنارشان رد شده باشیم. از اهالی ماه رجب بودند و اسمشان هم مناسب با همین اهلیت بود، کاروان رجبیون، گروهی که حدود 22 سال تمام ایام ماه رجب، صبح‌ها برای زیارت و دعا پای پیاده به حرم مطهر امام رضا(ع) می‌آیند.


​​​​​​​کاروانی که در آخرین روز این ماه مبارک میهمانشان بودیم و درباره این قرار 22ساله با هم گپ زدیم. حوالی ساعت ۶ صبح در حالی که در هوا ذرات سفید و ریز معلق جریان داشت، راهی حرم مطهر شدم. آسمان هنوز کاملاً روشن نشده بود. هواشناسی را چک کردم و دیدم دمای هوا به منفی دو رسیده است. با این حال وقتی به رواق دارالهدایه که محل قرارمان بود رسیدم، دیدم کاروان «رجبیون» زودتر از من رسیده‌اند و برای شروع مراسم آماده می‌شوند. کاروان پیاده‌ای که اعضای آن با عزمی راسخ و دلی نورانی، امسال هم مانند 22 سال گذشته سر قول و قرارشان برای زیارت ماندند.

کاروانی به قدمت ۲۲ سال
هر روز ماه مبارک رجب، درست پس از نماز صبح، گروهی با حدود ۲۰۰ نفر از مردان و زنان هم‌محله‌ای در بولوار طبرسی اول، جلو مسجد حضرت ابوالفضل(ع) جمع می‌شوند و در حالی که عطر دعاهای پس از نماز هنوز در هوا پیچیده، این افراد با اراده و دلی پر از شوق، پیاده‌روی خود را به سمت حرم مطهر امام رضا(ع) آغاز می‌کنند. هوای سرد صبحگاهی که با تابش نخستین نورهای خورشید درهم آمیخته، فضایی معنوی و آرام به وجود می‌آورد. این پیاده‌روی معنوی که از ۲۲ سال پیش در ماه مبارک رجب تاکنون به طور منظم انجام ‌شده، هر روز حال و هوای ویژه‌ای دارد. شوق و اشتیاق زائران، مسیر را روشن و دل‌انگیز می‌کند؛ مسیری که هر قدمش با نام و یاد خداوند و ذکر همراه است. حاج‌آقای نظری و حاج‌آقای قاسمی از قدیمی‌ترها و سن و سال‌دارهای این مسجد هستند که با وجود محدودیت‌هایی که دارند، باز هم امسال خود را به مراسم هر روزه‌شان رسانده‌اند. حاج‌آقای قاسمی درباره تجربه چندین و چند ساله‌اش از همراهی با این کاروان می‌گوید: «از زمانی که به خاطر دارم، مدام خداوند را سپاس می‌گویم برای این سعادتی که نصیبم می‌شود و می‌توانم به حرم مطهر امام رضا(ع) بیایم به خصوص که این آمدن با پای پیاده باشد و با همراهی هم‌محله‌ای‌هایم که هر کدام مثل خواهران و برادران من هستند».

هنوز نیامده، حاجتم را گرفتم
وقتی که جمعیت به رواق دارالهدایه می‌رسد، آرامش و سکون بر فضا حاکم می‌شود. افراد به صف می‌نشینند و با شوق و عشقی که انگار بار اول است، خود را برای مناجات‌خوانی آماده می‌کنند. در ابتدا صدای دلنشین قرائت آیات الهی، دل‌ها را به سوی خداوند متعال هدایت می‌کند و بعد برای آخرین بار در این سال، نوبت به خواندن زیارت مخصوص ماه رجب می‌رسد. زیارتی که هر کلمه از آن، نوری در دل مؤمنان قرار می‌دهد. پس از قرائت زیارت‌نامه، مناجات‌خوانی آغاز می‌شود. صدای دلنشین و زیبای مناجات‌خوان، فضایی روحانی و پر از معنویت ایجاد می‌کند. هر دعا و نیایش، دل‌ها را به خداوند نزدیک‌تر و فضای رواق را پر از نور و حکمت الهی می‌کند. درباره مراسمی که این چنین در رواق دارالهدایه برای این افراد برنامه‌ریزی شده است با مستمعین صحبت می‌کنم. یکی از آن‌ها که نرجس خانم نام دارد می‌گوید: «امسال، سومین سال بود که در ماه رجب با این کاروان همراه شدم و هنوز نیامده، حاجتم را از حضرت گرفتم و پنج روز دیگر راهی کربلا می‌شوم». 
در ادامه برنامه نیز به سخنرانی پرداخته می‌شود. سخنرانی‌ها شامل تفسیر آیات قرآن و احادیث اهل بیت(ع) و بیان نکات تربیتی و اخلاقی است.

 دعای پایانی...
در گوشه‌ای از رواق، مادر و دختری که آرام نشسته‌اند توجهم را جلب می‌کنند. به سمتشان می‌روم تا از حس و حال و این همراهی محترم سؤال کنم. مادر با لبخندی می‌گوید: «از آنجایی که ماه رجب از پربرکت‌ترین و معنوی‌ترین ماه‌ها در تقویم اسلامی بوده و دارای اهمیت ویژه‌ای است و فضیلت‌های بسیاری برای عبادت و بندگی در آن وجود دارد، سعی کردم با ملزم کردن هر روز خودم برای حضور در این جمع، از این ماه بهره‌مند شوم. دخترم نیز با آگاهی به فضیلت‌های این ماه در روزهایی که تعطیل است و به مدرسه نمی‌رود، با من همراه می‌شود». به سمت دخترش می‌روم. آتنا خانم که شانزده ساله است حس حضورش در این جمع را این گونه بیان می‌کند: «من فکر می‌کنم حضور در کاروان «رجبیون» نه تنها فرصتی برای تقویت ارتباط معنوی با خداوند است، بلکه حس همبستگی و دوستی میان ما را نیز افزایش می‌دهد. هر روزی که به نیت این پیاده‌روی از خانه بیرون آمدم، احساسی که در من ایجاد می‌شد این بود که در مسیری از نور و معنویت قدم می‌زنم و سعی کردم چند نفر از دوستان و هم‌سن‌های خود را نیز همراه کنم. من درست بعد از برگشت به خانه دلم برای لحظاتی که بر من گذشت تنگ می‌شود و دلم می‌خواهد دوباره به آن حال و هوا برگردم». پس از پایان مراسم و مناجات‌خوانی، نوبت به دعای پایانی رسید، جایی که در آن همگی از خداوند خواستند این توفیق را داشته باشند سال بعد هم همراهی با کاروان رجبیون را دوباره تجربه کنند.

خبرنگار: الهه ضمیری  

برچسب ها :
ارسال دیدگاه