
واکنشهای شرق و غرب به پیروزی انقلاب اسلامی ایران چه بود؟
امام خمینی(ره) و مقابله با توطئههای جهانی
دشمنی ابرقدرتها با انقلاب اسلامی ایران، نه تنها در نخستین روزهای پیروزی، بلکه در طول پنج دهه گذشته همچنان ادامه یافته است. تحریمها، توطئهها و سیاستهای شوم شرق و غرب علیه جمهوری اسلامی، فقط نمایانگر دشمنی با یک حکومت نیست، بلکه مبارزه با اراده و استقلال ملت ایران است. این جنگ نابرابر، در پس پرده شعارهای فریبنده حقوق بشر و دموکراسی، نشان از توطئههایی دارد که در عرصه جهانی در جریان است.
برای درک عمیقتر از این دشمنیها و تحلیل اشتباههای قدرتهای جهانی، گفتوگویی با حجتالاسلام دکتر رضا لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق(ع) انجام دادهایم. در این گفتوگو به بررسی واکنشهای شرق و غرب و خطای محاسباتی آنها در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران پرداختهایم؛ انقلابی مردمی که با هدایت امام خمینی(ره) بر اساس اصول اسلامی و الهی شکل گرفت.
نخستین واکنشهای آمریکا و شوروی (بلوک شرق و غرب آن زمان) به پیروزی انقلاب اسلامی ایران چه بود؟
در دی ماه 1356، جیمی کارتر در تهران سخنرانی کرد و از ایران به عنوان جزیرهای باثبات در منطقهای بیثبات یاد کرد. این اظهار نظر نشان میدهد آمریکا هیچ تحلیل دقیقی از وضعیت ایران نداشت و نتوانست به درستی درک کند که ایران در آستانه یک انقلاب عظیم قرار دارد. پس از پیروزی انقلاب، همچنان بلوکهای شرق و غرب به ویژه آمریکا و شوروی قادر به درک ماهیت واقعی انقلاب نبودند.
یکی از اسناد مهم منتشر شده در مجموعه 11جلدی اسناد لانه جاسوسی، به جلسهای اشاره میکند که در صبح روز 22 بهمن 1357 در لنینگراد شوروی برگزار شد. در این جلسه، سخنران با اشاره به تحولات ایران و وضعیت انقلاب، اظهار کرد: «در این مرحله» حزب کمونیست از امام خمینی(ره) حمایت میکند. اما در خصوص آینده انقلاب، سخنران گفت تشکیل جمهوری اسلامی به این زودیها محتمل نیست. او به رابطه نزدیک آمریکا با ارتش ایران و نفوذ آن در کشور اشاره کرده و برای سرنگونی انقلاب، پیشنهاد کودتا میداد، طبق نظر سخنران، موفقیت کودتا برای سرنگونی انقلاب نیازمند کشتار و قتل عام گستردهای از مردم ایران بود که بیش از 90درصد آنها شیعه و طرفدار امام خمینی(ره) بودند.
خوانندگان گرامی در صورتی که مایل به مشاهده متن کامل این اسناد باشند، میتوانند به پایگاه کتابخانه مدرسه فقاهت
(lib.eshia.ir) مراجعه کنند، جایی که تمام 11 جلد اسناد با امکان جستوجو در دسترس قرار دارد.
چرا این سند از اهمیت ویژهای برخوردار است و چه نکاتی را درباره واکنشهای بلوکهای شرق و غرب نسبت به انقلاب اسلامی ایران روشن میکند؟
این سند از چند جنبه حائز اهمیت است؛ نکته نخست اینکه دشمنان انقلاب به وضوح اعتراف میکنند که انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب مردمی است و نه حزبی، جناحی یا محدود به یک قشر خاص. این انقلاب از اراده و خواست عمومی مردم شکل گرفت و به این ترتیب آمریکا، انگلیس و شوروی در پیدایش آن نقشی نداشتهاند. این نکته به خصوص برای نسل جوان اهمیت دارد، چون در فضای مجازی گاهی گفته میشود اصلاً انقلاب، کار خود آمریکا یا انگلیس یا شوروی بوده که این سند، این مطالب ناسنجیده را رد میکند. نکته دوم اینکه رهبر انقلاب امام خمینی(ره) بوده و مردم به او به عنوان مرجع تقلید و ولی فقیه مقتدر و متواضع باور داشته و تابع ایشان بودند.
نکته سوم اینکه انقلاب نتیجه خواست و رأی مردم بوده، اما وقتی این خواست با منافع غربیها تطابق ندارد، آنها نه تنها از دموکراسی سخن نمیگویند، بلکه برای اراده و رأی مردم هیچ اهمیتی قائل نیستند. در واقع، دموکراسی در نظر آنها زمانی ارزش دارد که به نفعشان باشد. نکته چهارم اینکه این سند نشان میدهد شعارهای غربیها همچون حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، تنها به عنوان ابزارهایی برای فریب مردم مطرح میشود و عملاً برای آنها هیچ معنای واقعی ندارد؛ چرا که آنها به راحتی از قتل عام مردم سخن میگویند. نکته پنجم اینکه این سند نگرانی و ترس عمیق بلوک شرق و غرب از انقلاب اسلامی را آشکار میکند. زمان برگزاری جلسه نشاندهنده عمق نگرانی ابرقدرتها از تحولات ایران بود.
نکته ششم اینکه این سند به وضوح نشان میدهد آمریکا از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی 22 بهمن 1357، به دنبال سرنگونی آن بوده است. راهحل پیشنهادی آمریکا و شوروی برای مقابله با انقلاب، قتل عام مردم توسط ارتش ایران بوده است. این دستور از سوی آمریکا به ارتش ایران داده شد که خود نشاندهنده آغاز دشمنی آمریکا با ملت ایران است، حتی پیش از آنکه ایران مرگ بر آمریکا بگوید یا لانه جاسوسی را تسخیر کند. نکته دیگر این است که سرویسهای اطلاعاتی پیشرفته شرق و غرب قادر به پیشبینی یا جلوگیری از وقوع انقلاب اسلامی نبودهاند و پس از پیروزی انقلاب، این ناتوانی آنها در مقابله با نظام اسلامی همچنان ادامه داشته است. نکته هشتم اینکه در سند اشاره شده بود جمهوری اسلامی ایران به این زودیها شکل نخواهد گرفت که این هم نشاندهنده تحلیلهای غلط و ناتوانی بلوک شرق و غرب در ارزیابی وضعیت ایران بود. در حالی که تنها 50 روز پس از این جلسه در تاریخ 12 فروردین 1358، جمهوری اسلامی ایران با رأی مردم تشکیل شد.
ممکن است این پرسش مطرح شود که این جلسه در شوروی برگزار شده، پس ارتباطی با آمریکا ندارد؟
درست است که جلسه در شوروی برگزار شده اما زمانی که هم شوروی و هم آمریکا انقلاب اسلامی ایران را به نوعی به رسمیت شناخته بودند، آیا نباید آمریکا به ایران اطلاع بدهد؟ علاوه بر این، مجری کودتا ارتش ایران بود اما همان طور که سخنران جلسه در شوروی اشاره میکند، به دلیل نفوذ گسترده آمریکا در ارتش ایران، آنها باید از این نفوذ استفاده کرده و کودتا را عملی میکردند. به این ترتیب، هم شوروی و هم آمریکا در تلاش بودند کودتایی در ایران انجام دهند. آنها تنها به برگزاری جلسه اکتفا نکرده بودند، بلکه شوروی با همکاری حزب توده و آمریکا از طریق کودتای نقاب به دنبال اجرای این توطئه بودند. یعنی هر دو ابرقدرت به طور عملی وارد فاز کودتا شده بودند و این طور نبوده که فقط به طرح آن بسنده کرده باشند. در اعترافات برخی از کودتاچیان آمده آنها حتی از کشتن 5میلیون نفر در کودتای نقاب سخن گفتهاند. به همین دلیل از کودتای نقاب به عنوان یکی از خشنترین کودتاهای قرن بیستم یاد میشود یعنی همان قتل عام مردم که در شوروی صبح روز 22 بهمن 1357 گفته شده بود.
در همین راستا، یک سند دیگر نیز در جلد دهم اسناد لانه جاسوسی آمریکا وجود دارد که جالب توجه است. این سند مربوط به 16 اسفند 1357 است و در آن آمده است: «احمد مدنی، وزیر دفاع در یک مصاحبه تلویزیونی آمریکا را به طرح کودتا در اوایل سال 1357 متهم کرده است. وی میگوید دیدار ژنرال هایزر در ماه ژانویه به منظور سازماندهی یک کودتا به نفع شاه و غرب بوده است. اگر در این مورد سؤالی مطرح شود، ما تصمیم داریم سکوت کنیم». این بیان به معنای اعتراف به تلاش آمریکا برای انجام کودتاست، اگر آمریکا هیچ نیتی برای کودتا نداشت، چرا میگوید سکوت میکنیم؟ خوب بگو من دنبال کودتا نبوده و نیستم.
بنابراین زمانی که در لنینگراد پیشنهاد میشود آمریکا به کمک ارتش کودتا کند، این مسئله سابقهای دارد. آمریکا قبلاً نیز تلاش کرده بود از طریق ارتش ایران کودتا کند ولی موفق نشده بود و سخنران جلسه در شوروی میگوید آمریکا دوباره کودتا را دنبال و پیگیری کند. کاملاً واضح است آمریکا از همان ابتدا دشمنی خود را با مردم ایران آغاز کرده بود. این کشور از یک طرف انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت میشناخت و از طرف دیگر مشغول توطئهچینی و کودتا علیه ملت ایران بود.
آیا امام خمینی(ره) در مورد تلاشهای بلوک شرق یا غرب برای انجام کودتا موضعی داشتهاند؟
بله، پرسش خوبی است. در جلد دهم اسناد لانه جاسوسی صفحه 9، سندی وجود دارد که مربوط به 15 دی ماه 1357 است. در آن زمان امام خمینی(ره) در پاریس بودند. در این سند، فردی که به عنوان شهروند آمریکایی شناخته شده، برای مصاحبه به خدمت امام خمینی(ره) میرود. در این سند آمده است: «شهروند آمر��کایی که تحت تأثیر خمینی قرار گرفته بود، پس از پایان مصاحبه اظهار کرد فرصت طولانی این مصاحبه به این منظور بوده که به ایالات متحده نشان داده شود امام خمینی به طور جدی نگران احتمال کودتا بوده و به دنبال تضمینهایی از آمریکا در این خصوص است». این مصاحبه که حدود یک ساعت و نیم طول کشید، نشاندهنده شناخت عمیق امام خمینی(ره) از آمریکا بود. امام(ره) به صراحت بیان میکردند آمریکا به دنبال کودتا در ایران است و این نگرانی را هم به مقامات آمریکایی و هم به مردم ایران هشدار داده بودند. بنابراین موضع امام خمینی(ره) به وضوح نشاندهنده این بود که ایشان به وقوع کودتا باور داشتند و نسبت به آن هشدار میدادند. پس دشمنی آمریکا با ملت ایران دو مرحله دارد؛ یکی کودتای 28 مرداد 1332 و دومی تلاش برای کودتا از روز پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357 که ناکام ماند.
خبرنگار: مریم احمدی
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
معرفی دستاوردهای انقلاب موجب تقویت انسجام ملی و امیدآفرینی اجتماعی است
-
قدس رواق
-
امام خمینی(ره) و مقابله با توطئههای جهانی
-
یک قرار 22ساله با امام رضا(ع)
-
کینهتوزی از ویژگیهای انسانهای بیدین است
-
چتر حمایت آستان حضرت رضا(ع) بر سر ایتام
-
«بینهایت عاشقی»؛ اعتکاف ماه شعبان دهه هشتادیها در بارگاه منور رضوی