مصباح از زاویه‌ای دیگر

نگاهی به ابعاد کمترشنیده‌شده از زندگی آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی در سالروز درگذشتش

مصباح از زاویه‌ای دیگر

آیت‌الله محمدتقی مصباح ‌یزدی بی‌شک یکی از افراد تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بوده و به اذعان دوستان، دشمنان و منتقدانش نقش بارزی در تاریخ سیاسی دهه‌های اخیر داشته است.

   
گرچه درباره زندگی و افکار او سخن بسیار گفته شده و ابعاد مختلفی از شخصیتش برای مردم بازنمایی شده، ولی همچنان عمق فکری حکیم مجاهدی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، مطهری زمانه‌اش بود، جای کار خواهد داشت.
اما این مقال قصد ورود به لایه‌های نظری و فکری او را ندارد بلکه در چهارمین سالگرد وفاتش می‌خواهیم به ابعاد کمتر شنیده شده‌ای از زندگی علامه مصباح ‌یزدی بپردازیم.

آخوند مبارز و خبرنگار
پس از آغاز نهضت در سال 1342، مصباح‌ یزدی عضو گروه 11نفره‌ای از علما و مدرسین حوزه علمیه قم بود که شامل روحانیون مبارزی نظیر حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی ‌رفسنجانی، شهید باهنر و... بود و تلاش می‌کردند مرکزیتی برای مبارزه با حکومت پهلوی به‌ وجود بیاورند. پس از چندی آن‌ها تصمیم به انتشار نشریه‌ای برای تبیین مبارزات و نهضت اسلامی گرفتند. انتشار یک نشریه سیاسی، آن‌ هم به ‌طور مخفی و زیرزمینی از حوزه علمیه قم آن را در کانون توجهات قرار داده بود. نشریه‌ای که مرحوم بازرگان درباره آن گفته بود: «خیلی آزادی‌خواهانه و مبارزانه» است.
سیدمحمود دعایی محتوای «بعثت» را این ‌گونه روایت می‌کند: سرمقاله را شهید باهنر می‌نوشت، مطالبی را آقای هاشمی می‌نوشت، اخبار و گزارش‌های تحلیلی را آقای خسروشاهی تدارک می‌دید، مبحثی در سازماندهی را آقای حجتی می‌نوشت، آقای مصباح یک مبحث اعتقادی و کلامی قوی را تدارک می‌دید و هر کسی کاری می‌کرد... .
مصباح ‌یزدی در این ‌باره می‌گفت: «پس از دستگیری امام‌(ره) به‌ این‌ فکر افتادیم‌ که‌ وسیله‌ تکثیری‌ فراهم‌ و نشریه‌ای‌ را منتشر کنیم‌. ما هم‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از نویسندگان‌ همکاری‌ داشتیم‌، گاهی‌ مقاله‌ای‌ می‌نوشتیم‌ و احیاناً برای‌ توزیع‌ و تکثیرش‌ هم‌ کمک‌هایی‌ می‌کردیم‌».
نشریه به دلایل امنیتی و مالی هر چند وقت یک ‌بار منتشر می‌شد و جمعاً در دو سال 14 شماره از آن چاپ و منتشر شد. اما بعثت، مصباح ‌یزدی را قانع نمی‌کرد و به فراتر از آن می‌اندیشید!

مرد آرام پشت انتقام!
یک ماه پس از تبعید حضرت امام(ره) و در اوج خفقان، نشریه تند و تیزی به نام «انتقام» منتشر شد که آیه 22 سوره سجده (ما از جنایتکاران انتقام می‌گیریم) روی جلدش خورده بود و سرمقاله‌اش هم با تیتر «آغاز انتقام» شروع می‌شد. نشریه‌ای که تا یک ‌سال بعد در هشت شماره منتشر شد و نقش زیادی در زنده نگاه داشتن یاد امام(ره) در تبعید و دعوت طلاب و روحانیون به مبارزه ایفا کرد.
انتقام خیلی زود جای خودش را در میان فضلای حوزه، دانشگاهیان و بدنه انقلابی جامعه باز کرد اما مسائل امنیتی، مالی و مشکلات چاپ مانع از پاسخ‌گویی به درخواست‌ها بود. نشریه آن ‌قدر طرفدار داشت که توزیع‌کنندگان برای هر 20تقاضا به افراد دو عدد تحویل می‌دادند تا به ترتیب خوانده و به یکدیگر بدهند!
انتشار انتقام به‌ قدری مخفیانه بود که ساواک هیچ ‌گاه متوجه مبدأ انتشارش نشد و در گزارش‌هایش افراد متفاوتی را به ‌عنوان عامل آن معرفی می‌کرد. این موضوع حتی تا سال‌ها پس از انقلاب نیز برای بسیاری از انقلابیون پنهان مانده بود. بعدها در جریان انتشار اسناد تاریخ انقلاب اسلامی مشخص شد پشت صحنه «انتقام» و تقریباً همه کارهای آماده‌سازی نشریه؛ از نوشتن عمده مقالات و ماشین‌نویسی و تکثیر تا صحافی توسط آیت‌الله مصباح ‌یزدی انجام می‌شده و به دست شبکه توزیع می‌رسیده است! نشریه در شمارگان حدود 2هزار نسخه با دستگاه پلی‌کپی در زیرزمین خانه پدری ایشان چاپ می‌شد.
مطالب انتقام در مبارزه با طرح‌ها و اقدام‌های حکومت پهلوی و استعمارگران خارجی بود و مباحثی در زمینه ایدئولوژی، روش مبارزه، مبارزات انقلابی جهان اسلام، اصلاح حوزه علمیه و اخبار مرتبط با نهضت روحانیت را نیز شامل می‌شد. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی معتقد بود: نشریه «بعثت» بیشتر جنبه سیاسی و افشاگری داشت و نشریه «انتقام» جنبه ایدئولوژیکی آن قوی بود که شاید بر اساس احساس چنین نیازی پس از «بعثت» منتشر شد.

مبارزه با رسم‌الخط مصباحی
گروه 11نفره مدرسان انقلابی برای رژیم دردسرساز شده بود. ساواک با دستگیری طلاب و روحانیون و هجوم به خانه‌های آن‌ها و زیر و رو کردن کتاب‌ها، دفاتر و نوشته‌ها سعی داشت سرنخ‌هایی بدست آورد و به ارتباطات آن‌ها پی ببرد. حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای می‌گویند: «طرح یک تشکیلات عظیم بود که بتواند کلیه تلاش‌های مبارزه را در یک جهت و در یک خط قرار بدهد. اساسنامه‌ای هم نوشته بودیم و حق عضویت می‌پرداختیم و هر کدام هم کاری را بر عهده داشتیم».
ساواک در جست‌وجوها این را متوجه شده بود و از وجود اساسنامه هم آگاهی داشت، اما «نام اعضای جمعیت در دفاتر رمزی بوده و هر سازمان یا شعبه‌ای فقط افراد خود را می‌شناخت!» این بود که حساس شده و در پی یافتن اساسنامه و رمزگشایی آن بود و از طریق دستگیرشدگان اصرار داشت تهیه‌کننده اساسنامه را بشناسد. می‌گفتند چنین اساسنامه‌ای کار شما نیست، عامل اصلی را معرفی کنید تا آزاد شوید!
گزارش‌ها و صورتجلسات تشکیلات را آیت‌الله مصباح ‌یزدی می‌نوشت و برای اینکه موضوع افشا نشود، الفبای رمزی و خط ویژه‌ای اختراع کرده بود! حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای در این ‌باره می‌گویند: «آقای مصباح ‌یزدی صورتجلسات را در یک دفتر به زبان رمزی که خودش آن را اختراع کرده بود و به خطوط علوم غریبه شباهت داشت، می‌نوشت و برای اینکه بیشتر رد گم کند، در آغاز دفتر نوشته بود: کتابی در زمینه علوم غریبه یافتم و آن را رونویسی کردم!». 

در جست‌وجوی شبح مصباح
در یکی از مواردی که تحت تعقیب بود، 6ماه از قم رفت و به صورت مخفیانه در شهرها و روستاهای مختلف استان‌های یزد، کرمان و... زندگی می‌کرد. دستخطش را تغییر داد، اسم‌های مستعار داشت، لباس مبدل می‌پوشید و گاهی عمامه مشکی می‌گذاشت! در ایامی که آیت ‌الله مصباح از دست ساواک متواری بود، آیت‌‌الله بهجت به خانواده ایشان کمک می‌کرد. پس از بازگشت به قم دستگیرش کردند، ولی ساواک نتوانست به نتیجه‌ای برسد و به ‌سرعت آزاد شد! حمله ساواک به منزل امام(ره) و کشف نامه مصباح ‌یزدی به ایشان نیز بهانه دیگری برای دستگیری شد، ولی دستخطش را تغییر داده بود و بازجویان نتوانستند چیزی را اثبات کنند!
یکی از طلاب مبارز به نام جواد الهی که پیامی را باید به ‌صورت ناشناس به ایشان می‌رساند زیر نامه را به اسم «بخیل شیطانی!» امضا کرده بود، می‌گفت آقای مصباح، آدم باهوشی است و متوجه می‌شود «بخیل شیطانی» نقطه مقابل «جواد الهی» است!
رهبر معظم انقلاب در تمجید از روش مبارزاتی آیت‌الله مصباح می‌گویند: «آقای مصباح تا آخرش هم الحمدلله گیر نیفتاد، از بس که ایشان آرام و باملاحظه کار می‌کرد!». 
این آرامش در تمام طول سال‌های مبارزه و نهضت امام(ره) و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه داشت و به همین دلیل بسیاری حتی نزدیکان و دوستانش از عمق فعالیت‌های او اطلاع نداشتند. شاید به همین دلیل عده‌ای بعدها درباره فعالیتش در انقلاب تردید داشتند!

شکایت به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل
انتشار نامه سرگشاده، اعلامیه و بیانیه سیاسی در داخل کشور یا ارسال شکوائیه‌های روشنگرانه و اعتراضی به برخی نهادهای بین‌المللی یکی از محورهای مهم در فعالیت‌ سیاسی مبارزان بود. آیت‌الله مصباح‌ یزدی در تنظیم شکوائیه از دولت به زبان انگلیسى و ارسال آن به سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر نیز نقش داشت. در این نامه که در داخل و خارج کشور تکثیر شد، به موارد بارزی از تجاوزات رژیم شاه در پایمال کردن حقوق بشر، موازین بین‌المللی و قانون اساسی کشور اشاره شده بود. 
او خود در این باره می‌گفت: یکی‌ از کارهای‌ پیشرفته‌ای‌ که‌ آن‌ زمان‌ بعضی‌ از آقایان‌ انجام‌ می‌دادند و ما هم‌ یک‌ مشارکتی‌ داشتیم‌، تهیه شکوائیه‌هایی‌ برای‌ سازمان‌ ملل‌، کمیسیون‌ حقوق‌ بشر و امثال‌ این‌ها بود که‌ به‌ زبان‌های‌ مختلف‌ و از جمله زبان‌ انگلیسی‌ نوشته‌ می‌شد. یادم‌ است‌ قسمت‌های‌ زیادی‌ را بنده‌ خودم‌ دستنویس‌ می‌کردم‌. خط‌ انگلیسی‌ام‌ بد نبود و وسیله���‌ تکثیری‌ در اختیار نداشتیم‌. چاپخانه‌‌ها همه‌ سانسور و تحت‌ کنترل‌ شدید بود و ما مجبور بودیم‌ با همان‌ وسایل‌ خیلی‌ ابتدایی‌ فعالیت‌هایی‌ انجام‌ دهیم‌.

مرد مناظره
آیت‌‌الله مصباح ‌یزدی اوایل انقلاب و همزمان با اوج‌گیری فعالیت گروه‌های مارکسیستی، در مناظره‌هایی با آن‌ها حاضر می‌شد. مناظره مشهور او به همراه عبدالکریم سروش با احسان طبری و فرخ نگهدار از سران سیاسی و فکری مارکسیست و حزب توده، از تلویزیون جمهوری اسلامی نیز پخش شد. فرخ نگهدار سال‌ها بعد می‌گفت با فیلسوفی مناظره کرده که مارکسیسم را حتی از خودش هم بهتر می‌شناخته است!
آیت‌الله مصباح در آن سال‌ها به نقد و بررسی این تفکر ادامه داد که حاصلش کتاب 6‌جلدی «پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک» بود.
او حدود دو دهه بعد پای مناظره پربیننده دیگری در سیمای جمهوری اسلامی نشست. سال‌های بعد از خرداد ۱۳۷۶ که مباحث داغی درباره فلسفه سیاسى اسلام و تساهل در سیاست‌های فرهنگی درگرفته بود، در مقابل حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی ‌کرمانی حاضر شد؛ رقیبی که 20سال بعد و پس از وفاتش زبان به تمجید او گشود و نوشت: با وجود همه اختلاف‌نظرها او را عادل، فاضل، متخلق به اخلاق و پاسدار راستین دین، قرآن، اخلاق و روحانیت می‌دانم.

خبرنگار: محمد ولیان‌پور

برچسب ها :
ارسال دیدگاه