یک مدرسه قرآن به وسعت یک استان 

روایت آموزگاری که همه وقتش را به آموزش کلام خداوند اختصاص داده است 

یک مدرسه قرآن به وسعت یک استان 

شنبه‌‌ها را در زادگاهش یعنی تنگستان است و یکشنبه تا چهارشنبه را هم در دلدار، گناوه، دشستان، دشتی و بوشهر؛ پنجشنبه‌ها راهی دوراهک، دَیِر، کنگان و سیراف می‌شود و جمعه‌ها را هم به آبدان، کاکی، خورموج و بوشکان می‌رود. این برنامه ثابت هفتگی دانش‌آموزی است که روزگاری در مراسم صبحگاه، قرآن‌خوان مدرسه بوده و حالا خودش مربی قرآن چند صد دانش‌آموز و دانشجو شده است.


آموزگار بوده و هست
30سال از زندگی‌اش را با افتخار لباس معلمی به تن داشته است. سال‌های اول خدمت را آموزگار ابتدایی مدارس کنگان و تنگستان بوده، بعد مدیر مدرسه شده و چهار سال آخر را هم مدیر دارالقرآن آموزش و پرورش بوده است. 
حالا سه چهار سالی است اسماعیل کشتکار رسماً بازنشسته شده اما دست از کار نکشیده است. تمام هفته را سوار ماشینش می‌شود و بسم‌الله؛ می‌زند به دل جاده‌های استان بوشهر، از این شهرستان به آن شهرستان، از این روستا به آن روستا، کیلومترها رانندگی می‌کند تا برسد به کلاس‌های درسی که قرآن‌آموزانش به انتظار او نشسته‌اند؛ «تمام هفته، عصرها کلاس دارم. به شهرستان‌های مختلف استان می‌روم و به کودکان و نوجوانان صوت و لحن، روخوانی و روان‌خوانی قرآن را آموزش می‌دهم».
مربی‌گری قرآن را امروز و دیروز شروع نکرده و 28سال است به علاقه‌مندان، آموزش قرآن می‌دهد. حالا هم در آستانه 55سالگی تمام روزهای هفته را وقف این کار کرده است. به قول خودش تنها به میزانی هزینه دریافت می‌کند که کرایه راهش را کفاف بدهد و عایدی مالی خاصی از این کار ندارد. کشتکار می‌گوید: «علاقه‌ای که خودم به قرآن داشتم و زمزمه‌هایی که در خانواده قرآنی‌ام شنیدم و در ذهنم مانده سبب این کارم شده است. به نظرم در شرایط فعلی جامعه لازم است کودکان و نوجوانان را به قرآن علاقه‌مند کنیم. من هم سعی کرده‌ام به سهم خودم تعدادی از نونهالان و نوجوانان را به سمت قرآن جذب کنم».

آموزش نسل جوان 
تعداد کلاس‌ها و دانش‌آموزانش آن‌قدر زیاد است که با یک حساب سر انگشتی انگار به تنهایی معلم یک مدرسه محسوب می‌شود. در طول هفته ۳۵ تا ۴۰ کلاس را در تنگستان، دلدار، گناوه، دوراهک، دَیِر، کنگان، سیراف، دشستان، دشتی و بوشهر، آبدان، کاکی، خورموج، بوشکان و بسیاری از شهرستان‌ها و روستاهای اطراف آن برگزار می‌کند تا آموزگار آیات الهی به نسل جوان باشد؛ «حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ قرآن‌آموز در این دوره‌ها شرکت می‌کنند. تعدادی از کلاس‌ها در دارالقرآن‌های آموزش و پرورش و تعدادی هم در کانون‌های قرآن، خانه‌های قرآن، مساجد و محافل خانگی برگزار می‌شود».
این قرآن‌آموزان اکثراً پسر و بچه‌های ابتدایی هفت یا هشت ساله تا دانشجو هستند، البته کشتکار تعدادی کلاس هم برای تعداد کمی از دختران سنین ابتدایی و راهنمایی برگزار می‌کند. او می‌گوید: «بچه‌ها پاک هستند از هر نظر معصوم‌اند. صداقت و محبت را در رفتارشان می‌بینیم و در ارتباط با آنان این حال خوب به انسان هم منتقل می‌شود».
این آموزگار قرآن در کلاس‌هایش به نکته دیگری هم توجه می‌کند: «در این دوره‌ها سعی دارم علاوه بر آموزش قرآن‌آموزان، آن‌ها را برای مربی‌گری و استادی قرآن هم تربیت کنم. خوشبختانه همه بچه‌هایی که در این دوره‌ها بودند راه خوبی را برای آینده خود انتخاب کردند و بیشترشان در فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی مشغول هستند. من معتقدم هر کس قرآن بیاموزد در مسیر قرآن قرار می‌گیرد و تحت تأثیر آن است. همان‌طور که در حدیثی اشاره شده است اگر کسی با قرآن مأنوس باشد، قرآن با پوست و خونش عجین می‌شود».

مربی‌گری قرآن تحت نام امام رضا(ع)
«درست است قاری بین‌المللی نشدم اما مربی بین‌المللی شدم»؛ این را با خنده می‌گوید و ادامه می‌دهد: «چند سال پیش در آزمونی که توسط آستان قدس برگزار شد شرکت کردم و موفق شدم مدرک مربی‌گری بین‌المللی قرآن کریم را دریافت کنم».
حدود چهار سالی است که آقا اسماعیل در کانون‌های خادمیاری بنیاد کرامت رضوی هم فعالیت دارد؛ «من از هر فرصتی برای آموزش قرآن استفاده می‌کنم، حالا توفیق شده که منتسب به امام رضا(ع) باشم و تحت نام ایشان هم به آموزش قرآن کریم بپردازم».
هرچند کشتکار در کانون‌های خدمت رضوی هم به آموزش قرآن مشغول است اما هنوز کلاس‌هایش انسجام مطلوب را پیدا نکرده است. او می‌گوید: «این‌گونه فعالیت‌ها نیاز به مدیریت بهتر و توسعه بیشتری دارد و بحث آموزش قرآن توجه و اهمیت بیشتری را می‌طلبد. باید به برگزاری هرچه بهتر دوره‌های آموزش قرآن کمک کرد. مثلاً برای کودکان و نوجوانان بحث‌هایی تشویقی‌ مانند برگزاری اردوها و اهدای جوایز را پررنگ‌تر کرد». 

پا جا پای پدر
 چراغ این علاقه به قرآن را پدرش در دلش روشن کرد. همان پدری که با پای پیاده به کیلومترها دورتر از تنگستان می‌رفت تا در روستاهای اطراف، قرآن بیاموزد؛ «در خانواده ما پدرم قرآن می‌خواند آن هم با صوت زیبا. سواد چندانی نداشت اما به خاطر علاقه زیادش، به روستاهای اطراف می‌رفت تا تلاوت قرآن را یاد بگیرد. یکی از این روستاها چاهپیر بود».
آقا اسماعیل هم جا پای پدر گذاشت. هنوز دانش‌آموز ابتدایی بود که تابستان‌ها راهی چاهپیر می‌شد تا مانند پدر پای درس استاد اعلمی بنشیند و قرآن بیاموزد. او می‌گوید: «آن زمان ده دوازده ساله بودم و مانند پدرم توان طی کردن این مسافت را با پای پیاده نداشتم، برای همین مجبور می‌شدم آخر هفته را آنجا بمانم تا دوچرخه یا موتوری پیدا شود و با آن به خانه برگردم». 
کشتکار حالا پدر چند فرزند است و آن‌ها را هم با این مسیر آشنا کرده است. پسرش قاری کشوری است و افتخارات زیادی بدست آورده و دخترش هم مربی قرآن شده است؛ «وقتی یک خانواده با فرهنگی خاص پیش برود، فرزندانی هم که در آن رشد پیدا می‌کنند همان مسیر را می‌روند. اعمال، رفتار و کردار والدین را دنبال می‌کنند و از آن‌ها الگو می‌گیرند. رفتار همیشه تأثیر بیشتری نسبت به گفتار دارد. من عشق به یادگیری قرآن را از پدرم آموختم و آن را به فرزندانم هم آموزش دادم».

خبرنگار: زهرا زنگنه

برچسب ها :
ارسال دیدگاه