به اقامه‌ آن اقدام كن

نماز در سیره علما

به اقامه‌ آن اقدام كن

یكی از مهم‌ترین ویژگی‌های امام هشتم(ع) اهمیت دادن به نماز اول وقت بود. آن حضرت همواره به یاران و پیروانش تأكید می‌كرد بدون عذر، نماز اول وقت را به تأخیر نیندازند و در سخنی حكیمانه به ابراهیم بن موسی سفارش کردند: «انجام نماز واجب را بدون علت و عذر شرعی از اول وقت آن به تأخیر نینداز؛ همیشه در نخستین دقایق وقت نماز، به اقامه‌ آن اقدام کن». (بحارالانوار، ج49، ص 49) سیره علما و بزرگان دین نمایانگر عمل به این توصیه امام هشتم(ع) است. در ادامه برخی از آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم.

مراقبت نماز در سفر 
شهید محراب، آیت‌الله صدوقی نقل می‌کرد: «ما مسافرت‌هایی با امام کرده‌ایم، در مسافرت مشهد یک اخلاق پدرانه‌ای نسبت به ما مبذول می‌داشتند. وقتی از ارض اقدس بر‌می‌گشتیم در بین راه، روس‌ها برای بازرسی جلو ما را گرفتند درآن زمان قسمت‌هایی از ایران زیر نظر دولت‌های شوروی، آمریکا و انگلستان بودـ همگی پیاده می‌شدیم و چون امام از اول تکلیف، مراقب نماز شب بودند و این عمل از ایشان ترک نشده، پس از پیاده شدن خواستند نماز شب بخوانند. آنجا وسط بیابان بود و آبی وجود نداشت. یک وقت نگاه کردیم که آبی جاری شد. ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت. بعداً نفهمیدیم تا ایشان نمازش تمام شد آب بود یا نبود. به هر حال ما در آن سفر چنین کرامتی از ایشان دیدیم». (سیمای فرزانگان، ص221)

برای خواندن نماز لحظه‌شماری می‌کرد
سید مرتضی هنگام مرگ وصیت کرد: «تمام نمازهای مرا که در طول عمرم خوانده‌ام به نیابت از من دوباره بخوانید». وقتی از علت آن سؤال کردند، این‌طور جواب داد: «من علاقه‌مند به نماز و عاشق راز و نیاز با خدا بودم و از آن لذت فراوان می‌بردم و همیشه قبل از رسیدن وقت نماز برای آن لحظه‌شماری می‌کردم. به همین دلیل شاید نماز‌های من صد درصد خالص برای خدا نبوده و لذت روحی خودم در بجا آوردن آن‌ها نقش داشته و نمازی که یک درصد هم برای غیر خدا باشد، شایسته‌ در‌گاه خدا نیست». (سید مرتضی پرچمدار علم و سیاست، ص 63)

آغازگر سنت نماز جماعت در حرم 
در یادداشت‌های آیت‌الله مرعشی نجفی آمده است: «هنگامی که در قم سکونت کردم (۱۳۴۳) صبح‌ها در حرم حضرت معصومه(س) اقامه نماز جماعت نمی‌شد و من تنها کسی بودم که این سنت را در آنجا رواج دادم و از 60سال پیش به این طرف، صبح زود و پیش از باز شدن درهای حرم مطهر و زود‌تر از دیگران می‌رفتم و منتظر می‌ایستادم. در زمستان‌ها بیلچه‌ای کوچک به دست می‌گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز می‌کردم تا خود را به حرم برسانم. در آغاز خود به تنهایی نماز می‌خواندم تا پس از مدتی یک نفر به من اقتدا کرد و پس از آن، افراد دیگر هم آمدند و به این ترتیب نماز جماعت را در حرم آغاز کردم». (حیات عارفانه فرزانگان، ص 40)

نماز اول وقت در دم آخر
جهانسوزی (شخصی كه برای قتل مدرس آمده بود) و همراهانش آمده بودند که کار را تمام کنند. سید اما انگار که اتفاقی نیفتاده، سر سجاده منتظر شنیدن صدای اذان بود. جهانسوزی تندی قوری را از روی سماور برداشت و در استکان برای شیخ چای ریخت و داد دست مرد همراهش؛ او نیز گَرد پاكتی كوچک را در آن خالی کرد و بعد چای را به شیخ تعارف کرد. صدای اذان بلند شد. شیخ چند جرعه از چای نوشید و به نماز ایستاد. همگی با تعجب به شیخ نگاه می‌کردند که خونسرد تکبیر گفت و نماز را آغاز کرد. گفتند کمی که بگذرد زهر اثر خواهد کرد اما شیخ آرام به رکوع رفت بعد هم سجده، نماز مغرب تمام شد. سه دژخیم با تعجب و وحشت به او خیره شده‌اند. در برابرش احساس ناتوانی می‌كنند. زهر را به او خورانده‌اند اما انگار وقت مرگ خودشان بود. بعد از سلام بالاخره به خودشان تکانی دادند و شیخ را زمین زدند. مدرس با صدای بلند شهادتین گفت. کنار مهر روی سجاده جان داد. (ستاره‌ای بر خاک، ص106)

خبرنگار: آزاده خلیلی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه