خطر افزایش فاصله طبقاتی به‌بهانه تمرکززدایی

طرح واگذاری اختیارات آموزش‌وپرورش به استان‌ها در ترازوی تحلیل کارشناسان

خطر افزایش فاصله طبقاتی به‌بهانه تمرکززدایی

طرح تشکیل سازمان آموزش و پرورش و واگذاری اختیارات به استان‌ها این روزها به یکی از موضوعات داغ محافل آموزشی و سیاسی کشور تبدیل شده است.


موافقان، هدف از این طرح را تمرکززدایی و آن را کلید توسعه و بهبود کیفیت آموزشی در استان‌ها می‌دانند و از آن به‌عنوان راهی برای آزادسازی ظرفیت‌های مدیریتی محلی یاد می‌کنند، ضمن اینکه معتقدند تمرکز شدید وظایف در ستاد وزارتخانه، فرصت سیاست‌گذاری کلان را از مدیران می‌گیرد. مخالفان نیز این طرح را شکست‌خورده و قدیمی دانسته و درباره خطر تشدید شکاف‌های آموزشی و بی‌نظمی در سیاست‌گذاری‌ها هشدار می‌دهند. آن‌ها معتقدند تمرکززدایی می‌تواند مشکلات آموزش و پرورش را دوچندان کند و موجب ناهماهنگی‌های آموزشی در سراسر کشور شود.

بابک نگاهداری، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس درخصوص مهم‌ترین اهداف این طرح گفته است: تحقیقات این مرکز نشان می‌دهد تمرکز شدید اختیارات در ستاد وزارت آموزش‌ و پرورش موجب شده در تمامی ادوار، وزرای آموزش‌ و پرورش بیشتر وقتشان را صرف پرداختن به امور جاری کنند که پایان‌پذیر هم نیست و عملاً فرصتی برای آن‌ها باقی نمی‌گذارد که به مسئله تحول در نظام آموزش‌ و پرورش بپردازند.
وی می‌گوید در طرح جدید تلاش شده با ایجاد انعطاف‌پذیری در تقویم آموزشی و بازنگری در ساختار مدیریتی، استان‌ها بتوانند متناسب با شرایط جغرافیایی و فرهنگی خود برنامه‌ریزی کنند؛ همچنین پیشنهاد شده تقسیم منابع آموزشی با توجه به نیاز استان‌ها و با استفاده از بسترهای اطلاعاتی صورت گیرد.

هنوز یک پیشنهاد است
این اظهارنظرها درحالی است که وزیر آموزش و پرورش طرح تشکیل سازمان آموزش ‌و پرورش در هر استان را صرفاً یک پیشنهاد می‌داند که از سوی کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی مطرح شده است.
علیرضا کاظمی درخصوص طرح تجمیع واحدهای مرتبط با آموزش‌ و پرورش، اظهار می‌کند: موضوع تجمیع ادارات کل و سازمان‌های وابسته به آموزش‌ و پرورش یعنی «اداره کل آموزش ‌و پرورش، نوسازی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دانشگاه فرهنگیان» و تشکیل سازمان آموزش‌وپرورش در هر استان و سپس تفویض اختیارات مالی و اداری از ستاد به استان‌ها، صرفاً یک پیشنهاد است که از سوی کمیسیون آموزش مجلس مطرح شده است.
وی تصریح می‌کند: نگاه دولت به آموزش و پرورش و مجموعه سازمان‌های وابسته به آن، به‌ویژه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سرمایه‌گذاری فرهنگی است.

طرحی قدیمی که دستاوردی نداشت
در همین حال، منتقدان این طرح معتقدند تمرکززدایی می‌تواند مشکلات آموزش و پرورش را دوچندان کند و موجب ناهماهنگی‌های آموزشی در سراسر کشور شود؛ حسن شربت‌دار، معاون سابق پرورشی وزارت آموزش و پرورش در این خصوص با انتقاد از مطرح شدن طرح تشکیل سازمان آموزش و پرورش به ما می‌گوید: طرح تشکیل سازمان آموزش و پرورش سال‌ها پیش از این بدون هیچ دستاوردی بسته شده و معلوم نیست چرا برخی باب آن را دوباره باز کرده‌اند؛ سال‌های پیش هم سازمان آموزش و پرورش وجود داشته و ادارات کل تبدیل به سازمان شدند، اما دوباره برگشتند، چراکه دیدند هیچ کارایی ندارد.
وی با اشاره به اینکه در این طرح‌ها غیر از اینکه وقت مردم و مجلس گرفته شود چیز تازه‌ای برای عرضه کردن وجود ندارد، ادامه می‌دهد: متأسفانه در آموزش و پرورش هر که تازه وارد می‌شود، بقچه برنامه‌های قبلی و منسوخ شده را دوباره باز می‌کند و یک رنگ و لعاب تازه به آن می‌زند و اجرا می‌کند و پس از چند سال دوباره باز به روال قبلی برمی‌گردد، بدون اینکه هیچ عایدی برای نظام تعلیم و تربیت داشته باشد.

این طرح مشکلات را بیشتر خواهد کرد
معاون سابق وزارت آموزش و پرورش هم در این خصوص با اشاره به اینکه این طرح پیش از این هم آزموده شده و الان هیچ دستاوردی نخواهد داشت و مشکلات را بیشتر خواهد کرد، به ما می‌گوید: در دوره وزارت آقای فرشیدی هم استان‌ها به صورت سازمان و سازمان آموزش و پرورش اداره می‌شدند، اما دوباره به روال قبلی خود بازگشت.
ابراهیم سحرخیز ادامه می‌دهد: اعتبارات در آن زمان هم استانی بود و مشکلی که به وجود آمد این بود بسیاری از استان‌ها به دلیل اینکه کم‌برخوردار بودند توان پرداخت حقوق و دستمزد را نداشتند؛ این موضوع موجب شده بود سروکار استان‌ها برای پرداخت حقوق به استانداران و خزانه و تنظیم لیست حقوق و دستمزد و... بیفتد.
این تفویض اختیارات سبب شده بود استان‌هایی که درآمد اختصاصی بالایی داشتند مثل تهران، اصفهان و... می‌توانستند هم مطالباتشان را به‌موقع بپردازند و هم اینکه علاوه بر حقوق و مزایا یک‌سری موارد دیگر به عنوان رفاهیات به کارکنانشان پرداخت کنند، از طرفی سبب شده بود استان‌هایی که محروم بودند و درآمد اختصاصی خوبی نداشتند و در حقیقت دستشان بسته بود، به دلیل اعتبارات استانی ناچیزی که برای آن‌ها دیده شده بود و همچنین به دلیل نبود درآمدهای اختصاصی نمی‌توانستند این مزایا را برای معلمان خود پرداخت کنند و همین موضوع موجبات نارضایتی‌های گسترده‌ای را پدید آورده بود.
این کارشناس آموزشی به تنش و درگیری‌هایی که در پی این قانون در بسیاری از استان‌ها ایجاد شده بود اشاره می‌کند و می‌گوید: دعواها و دادخواست‌های معلمان همیشه به استان‌ها منتقل می‌شد و معلمان و تشکل‌های صنفی آن‌ها همیشه مقابل درِ ادارات آموزش و پرورش تجمع و اعتراض می‌کردند؛ چراکه مثلاً معلم کرمانشاهی می‌دید معلم اصفهانی این ماه علاوه بر حقوق معمولش، چند میلیون تومان هم به عنوان رفاهیات دریافت کرده است و یا اینکه حقوق آن‌ها بیست و پنجم ماه و اضافه تدریس هم به‌موقع پرداخت شده، اما معلم این استان همجوار هنوز حقوق دریافت نکرده و اضافه تدریس‌ها هم 6ماه است پرداخت نشده و علاوه بر این، هیچ خبری هم از رفاهیات در فیش‌های حقوقی آن‌ها نیست.
در همان زمان وزیر وقت آموزش و پرورش و دوستان به این نتیجه رسیدند وزارتخانه باید بتواند از بالا مدیریت کند و اگر قرار است رفاهیات و یا کمک‌های مناسبتی پرداخت شود، باید در تمام کشور یکنواخت باشد که بوی تبعیض از آن بلند نشود. این موضوع موجب می‌شد معلمان احساس نکنند یک مدیر در فلان استان کم‌برخوردار، بی‌کفایت است و آن مدیرکل در استان برخوردار بهتر از این مدیریت می‌کند؛ چرا که آن معلم نمی‌داند ریشه این تبعیض کجاست، چرا درآمد اختصاصی و درآمد شهرداری در آن استان پایین است و یا اینکه استاندار در این استان چندان همتی برای پرداخت بودجه به آموزش و پرورش ندارد، ولی فلان استاندار این همت را برای پرداخت سهم خود به آموزش و پرورش از خود نشان می‌دهد.سحرخیز می‌افزاید: در زمان ما استانداری بود که اصلاً اعتقادی به اضافه تدریس نداشت و می‌گفت چرا آموزش و پرورش باید این‌قدر اضافه‌کار بپردازد، استاندار خودش آموزش و پرورش را نمی‌فهمید؛ حالا چطور باید بودجه آموزش و پرورش را در اختیار این فرد قرار داد؛ از سوی دیگر، استاندار دیگری هم بود که اصلاً به این موضوع ورود پیدا نمی‌کرد.

چه بگویند رئیس سازمان چه مدیرکل، هیچ تفاوتی ندارد
وی معتقد است: این‌گونه طرح‌های بدون کارشناسی جز دردسر و افزودن مشکلات، دستاورد دیگری برای آموزش و پرورش ندارد. چه بگویند رئیس سازمان چه مدیرکل، هیچ تفاوتی ندارد، وقتی اختیارات وجود نداشته باشد، منابع نباشد و وقتی کاری از دست مدیر برنیاید این اعتراضات به پایین کشیده می‌شود.
این کارشناس آموزشی تأکید می‌کند: هیچ تضمینی وجود ندارد با سازمان شدن آموزش و پرورش، آموزش و پرورش درآمد بیشتری کسب کند، چراکه محل درآمدی وجود ن��ارد.
معاون سابق وزارت آموزش و پرورش به مولدسازی دارایی‌های آموزش و پرورش که از زمان دولت آقای رئیسی قانون شد و قرار بود اجرایی شود، اشاره می‌کند و می‌گوید: اینکه مدرسه‌ها را بفروشیم و خرج حقوق و مزایای معلمان کنیم با اینکه چندین سال از این قانون گذشته هنوز به سرانجامی نرسیده و آموزش و پرورش نتوانسته درآمدی از این طریق کسب کند؛ در گذشته هم این موضوع اتفاق افتاد و قرار بود املاک آموزش و پرورش را به فروش برسانند، اما کسی حاضر به خرید این املاک نبود.
سحرخیز با اشاره به اینکه براساس این قانون، یکی از منابع کسب بودجه در آموزش و پرورش، شهرداری‌ها هستند، بیان می‌کند: در کلانشهری مثل تهران که ساخت‌وساز و اماکن تجاری در آن بیشتر است، شهردار حرف‌شنوی بیشتری دارد و قانون را بیشتر اجرا می‌کند و آموزش و پرورش هم ممکن است از محل عوارضی که باید به حسابش واریز شود درآمد خوبی داشته باشد، اما در شهر کوچکی مثل سنندج که شهردار نمی‌تواند حقوق و دستمزد کارکنان خود را بپردازد، چقدر پول و یا درآمد اختصاصی دارد که به حساب آموزش و پرورش واریز کند؟
وی با تأکید براینکه شهرداری‌ها در بسیاری از مواقع از پرداخت سهم خود به آموزش و پرورش استنکاف می‌کنند، ادامه می‌دهد: براساس قانون قرار بود به ازای هر 200واحد مسکونی که ساخته می‌شود، یک مدرسه احداث شود؛ اگر کل کشور را بررسی کنید، هیچ‌کدام از این شهرک‌سازان و انبوه‌سازان زیر بار این قانون نرفته‌اند؛ چه کسی از این افراد حمایت کرده، آیا کسی غیر از استاندار است؟ نتیجه این می‌شود که جمعیت در اثر این انبوه‌سازی‌ها افزوده می‌شود، اما هیچ مدرسه‌ای وجود ندارد که پاسخگوی نیاز خانواده‌ها باشد.

انداختن توپ در زمین استان‌ها
سحرخیز با اشاره به اینکه قانون‌گذاران و دست‌اندرکاران در طرح تشکیل سازمان آموزش و پرورش به دنبال این هستند توپ را به زمین استان‌ها بیندازند، می‌گوید: آقای وزیر و معاونان ایشان اگر به دنبال مدرسه‌محوری هستند پس وزارتخانه را تعطیل کنند؛ می‌خواهند در وزارتخانه چه سیاست‌گذاری انجام دهند، این سیاست‌گذاری‌ها تا چه حد موفق بوده است؟وی طرح تقویت را با توجه به تنگناهای مالی آموزش‌ و پرورش و ضرورت تنوع‌‌بخشی به روش‌های تأمین مالی در آموزش‌ و پرورش، یکی از اهداف تشکیل سازمان آموزش و پرورش می‌داند و اظهار می‌کند: براساس این طرح، مشوق‌هایی برای افزایش درآمدهای اختصاصی و تشویق مدیران واحدهای درآمدآفرین در آموزش‌ و پرورش مشخص شده، اما مگر آموزش و پرورش جای درآمدزایی است، مگر روش‌های پیشین مثلاً اجاره قسمتی از مدرسه درخصوص درآمدزایی موفق بوده که در این طرح بخواهد موفق شود.وی اظهار می‌کند: آقایان به دنبال درآمدزایی هستند؛ می‌گویند به این وسیله توپ کمبود بودجه را به زمین هر استان بیندازیم تا از شهرداری‌ها، استانداری‌ها، شوراها و... تأمین بودجه کنند و آن استان‌هایی هم که محروم هستند، معلمان به جای اینکه جلو وزارتخانه تجمع کنند و شعار بدهند، جمع شوند جلو ادارات کل و آنجا به دنبال حق و حقوق خود باشند.

خبرنگار:  مهدی توحیدی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه