
نگاهی به پیشینه و جریانشناسی گروههای معارض و تروریستی در سوریه
داستان شام
برای دنبالکنندگان رویدادها و اخبار این روزهای سوریه در فضای مجازی و رسانهای ممکن است همه آنچه اتفاق افتاد، شبیه ماجراهای سال2011 به بعد باشد. خیلیها حتی گمان میکنند دارند فیلم رخدادهای چند سال پیش سوریه را روی دور تند و با پایانبندی متفاوت تماشا میکنند.
آنهایی که کمی اهل تحلیل و ریزبینی هستند اما خوب متوجهاند که صحنههای پیش رویشان در خیلی از مسائل و عوامل با ماجرای چند سال پیش فرق میکند. در ماجرای تازه شام اگرچه برخی بازیگران، صحنهگردانان و عوامل اجرایی همان قدیمیها هستند اما برخی دیگر جایشان را به عوامل تازه داده، بعضیها نقش جدیدی را به عهده گرفتهاند، عدهای نقش مناسب را پیدا نکرده و برخی هم ترجیح دادهاند فعلاً کنار گود باقی بمانند!
پیشکسوتها
سرعت تحولات سوریه بهخصوص در چند روز اخیر آنقدر حیرتآور است که حتی تحلیلگران این عرصه را هم واداشته با احتیاط، شک و تردید و هزار اما و اگر درباره فردا و سرنوشت سوریه بدون اسد حرف بزنند. بنابراین برای من و شما که تحلیلگر نیستیم و فعلاً با وقوف در مقام حیرت، به تماشا نشستهایم، بسیار دشوارتر است که به این زودیها پاسخی برای پرسش «ماجرا چه بود و چه شد؟» پیدا کنیم. پس اجازه بدهید تا کوره حوادث سوریه هنوز روشن و داغ است نگاهی به پیشینه و تاریخچه گروههایی بیندازیم که بازیگران دیروز و امروز ماجرای شام و پایان دادن به حکومت پنجاهوچهار ساله «اسد»ها در سوریه هستند.
در میان مخالفان حزب بعث و حکومت خاندان اسد، اخوانالمسلمین یکی از گروههای اصلی و در واقع پیشکسوت مبارزه با حکومت مرکزی به شمار میروند. سابقه حضور اخوانالمسلمین در عرصه سیاسی- اجتماعی سوریه از عمر حکومت اسدها بیشتر است. آنها که در سال1928 و همزمان با شکلگیری کشور سوریه به دست فرانسویها در مصر به عنوان یک گروه بنیادگرای اسلامی اعلان موجودیت کرده بودند، فقط هفت سال بعد با شعار مبارزه با استعمار فرانسه، دامنه فعالیتشان را به سوریه کشاندند. این سازمان از همان ابتدا به تشکیل حکومت اسلامی و تلاش جهادی برای راه انداختن آن اصرار داشت و برای این منظور رقابت سختی هم با گروههای دیگر و کانونهای قدرت ازجمله حزب کمونیست و بعث در سوریه داشت. رقابتی که کمکم و با قدرت گرفتن حزب بعث و بعدها روی کار آمدن اسد به مبارزه و جنگ تبدیل شد.
اخوانالمسلمین که براساس افکار «سنی-سلفی» پایهگذاری شده بود با شعارها و فعالیتهایش به سرعت در سوریه که 70درصد جمعیتش اهل سنت هستند طرفدار پیدا کرد و کارشناسان میگویند به طور میانگین و در زمانهای مختلف طرفداران این سازمان حداقل 20درصد مردم سوریه را تشکیل میدادند. حکومت مرکزی سوریه تقریباً در همه دورانهایی که پشت سر گذاشته است، چون نگران نفوذ اخوانالمسلمین در میان روستاییان و طبقه متوسط جامعه بود، معمولاً با سرکوب رهبران این سازمان کار را پیش میبرد و این سرکوب اگرچه دست اخوانالمسلمین را از نخیل قدرت کوتاه میکرد اما به محبوبیت و تأثیرگذاری بیشتر آنها در میان مخالفان حکومت مرکزی هم منجر میشد. ضمن اینکه اخوانالمسلمین را هم وا میداشت با همه گروههای مخالف در سوریه ازجمله کمونیستها، چپگراهای افراطی، انجمن تجار، وکلا، بریگارد سرخ و در دوره اخیر با داعش و تکفیریها دست اتحاد بدهد.
سلفیها و غیرسلفیها
جنبش اخوانالمسلمین که قرار بود مسالمتآمیز باشد از دهه70 و با روی کار آمدن اسد رویه خود را کنار گذاشت و به خشونت روی آورد. در دوره جدید و پس از سال2011 هم ضمن اتحاد با تکفیریها نهتنها نشانی از روشهای مسالمتآمیز آنها نبود بلکه میشد همکاری آنان را در بسیاری از کشتارها، حمله به اقلیتها، آتش زدن اماکن دینی و... دید. نه اینکه بخواهیم بیخیال کاستیها و قصور حکومت مرکزی سوریه در دورههای مختلف شویم و فقط اخوانیها را مسبب صددرصد وضعیت امروز و یا دلیل اصلی شکلگیری گروههای معارض دیگر در سوریه بدانیم، اما شواهد نشان میدهد خط مشی اخوانیها و برخی افکار و اندیشههای افراطیشان بستر مناسبی را برای بروز بحرانهای مختلف در این کشور و همچنین قدرت گرفتن تکفیریها فراهم کرده است. یعنی وقتی بحران داخلی سوریه در ۱۶ فوریه ۲۰۱۱ از مدرسه «بَنیِ» شهر درعا در جنوب این کشور و با شعارنویسی دانشآموزان این مدرسه آغاز شد، زمینه برای شکلگیری و انسجام گروههای تروریستی ریز و درشت و آغاز یک جنگ داخلی گسترده با حضور منتقدان و مخالفان قدیمی پرتعداد حکومت بشار اسد آماده بود. درضمن این شرایط بهترین فرصت را برای دخالت کشورهای دیگر در سوریه و همچنین صدور داعش به این منطقه جهان فراهم میکرد.
در این دوره گروههای مخالف و معارض در سوریه با وجود تنوع و تعدد در ماهیت و اهداف، در یک نگاه کلی به دو دسته سلفی و غیرسلفی تقسیم میشدند. هر دو طیف هم به دنبال سرنگونی حکومت بشار اسد بودند. سلفیها اما شعار تشکیل حکومت دینی را میدادند و غیرسلفی ها به تشکیل حکومتی سکولار در سوریه یا حداقل در بخشی از سوریه فکر میکردند.
آرایش امروز
سلفیها البته خودشان یک تقسیمبندی کلی هم داشتند. بخشی از آنها تکفیریها بودند که با تأثیرپذیری از وهابیت میخواستند سوریه را از وجود کفار پاکسازی کنند. کفار هم همه کسانی بودند که مثل تکفیریها فکر نمیکردند! بخش دوم «گروههای جهادی» بودند که توجیه آنها برای حضور در جنگ سوریه، جهاد علیه حاکم غیراسلامی، حامیان آن و تشکیل حکومت اسلامی بود. این گروهها هرچند دارای ایدئولوژی سلفی بودند، اما موتور محرک آنها بیشتر منافع دولتهای حامی آنها از عربستان، امارات، قطر و... بگیرید تا ترکیه بود نه عقاید ایدئولوژیک. این را هم یادمان نرود که تقسیمبندی غیر کلی و جزئیتر گروههای معارض و تروریستها در سوریه، وجود بیشتر از 25 گروه، دسته، جناح و... را نشان میدهد و در مقاطعی هم این گروهها به جان هم افتاده و با هم تسویهحساب کردهاند! آرایش جدید مخالفان و معارضان در حوادث اخیر سوریه اما تا حدودی متفاوت است. عملیات سرنگونسازی حکومت بشار اسد از سمت ترکیه و با نقشآفرینی عناصر جبهه تحریرالشام (النصره سابق) که برخی گروههای موسوم به «ارتش ملی» هم آنها را حمایت میکردند آغاز شد. «ارتش ملی» تابستان ۲۰۱۹ در آنکارا تأسیس و در آب نمک خوابانده شد تا جای «ارتش آزاد سوریه» که بریدگان از ارتش بودند را بگیرد. هیئت تحریرالشام به رهبری «ابومحمد جولانی» بزرگترین و تأثیرگذارترین گروه در میان گروههای معارض است که از ادغام پنج گروه مسلح سوری تشکیل شده و از طریق نهادی اداری به نام «حکومت نجات سوریه» گروههای مختلفش را مدیریت میکند. عنوان «گروه و تشکیلات تروریستی» را هم فقط رسانههای ایرانی به آنها ندادهاند بلکه به دلیل ارتباط دیرینهشان با القاعده، سازمان ملل آنها را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده است. «الجبهة الوطنیة للتحریر» هم اتحادی از گروههای مسلح مخالف سوری در استان ادلب است که از سال ۲۰۱۸ تشکیل شده است. «حرکه احرار الشام» که در سال ۲۰۱۱ تأسیس شده، خودش را حرکتی اسلامی، اصلاحطلب و جامع معرفی کرده و به تأسیس یک دولت اسلامی به جای حکومت اسد فکر میکند. گروه «جیش العزة» نیز یکی از گروههای وابسته به «ارتش آزاد» است که در حومه شمالی حماة و استان لاذقیه فعالیت دارد و در عملیات اخیر نقشآفرینی کرده است.
نقشآفرینان این طرف پرده در تحولات اخیر سوریه همین چهار جریان اصلی هستند که البته زیرشاخههای فراوانی دارند. اینکه روزهای آینده در سوریه چه اتفاقی خواهد افتاد بستگی به عمق و قدرت ائتلاف موقتی دارد که میان گروههای ریز و درشت با اهداف و خواستههای متعدد، شکل گرفته است. ضمن اینکه بازیگران و عوامل پشت پرده ماجرای شام و اهداف و منافعشان را هم نباید فراموش کرد و دست کم گرفت.
خبرنگار: مجید تربتزاده
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
چرا دین برای انسانها ضروری است؟
-
19 آذر
-
آثار علمی آستان قدس رضوی از ایده تا تولید در نمایشگاه هفته پژوهش و فناوری
-
دیپلماسی؛ تنها مسیر ایران در سوریه جدید
-
مراقبتهایی در باب انطباق حوادث سوریه با علائم ظهور
-
سوریه و الزاماتی مهم برای محور مقاومت
-
بیم و امیدهای اکوسیستم رمزارز در کشور
-
دولت اگر اصلاحی برای قانون حجاب دارد، لایحه بدهد
-
نگران از نگرانیهای بیماران
-
تعیین سرنوشت آینده سوریه برعهده مردم آن است
-
یک سقوط و هزار موضع
-
داستان شام
-
سناریوهای پسااسد