تاریخ پاسخ می‌دهداز وطن‌فروشی قاجار و پهلوی تا اقتدار جمهوری‌اسلامی

تاریخ پاسخ می‌دهد

تاریخ پاسخ می‌دهداز وطن‌فروشی قاجار و پهلوی تا اقتدار جمهوری‌اسلامی

جواد نوائیان رودسری  


رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات دیروزشان در جمع خانواده شهدای امنیت، با اشاره به اهمیت مسئله اقتدار امنیتی و نظامی برای حفظ استقلال کشور، به ذکر مثالی تاریخی پرداختند و تأکید کردند در صورت عدم توجه به این امر مهم، کشور درگیر همان بلاهایی خواهد شد که در عصر قاجار و پهلوی از سر گذراند؛ بلاهایی که در کنار تحقیر ایران با سابقه تمدنی چند هزار ساله‌اش، موجب تجزیه بخش‌هایی از سرزمین بزرگ ما شد و برخی از ایرانی‌ترین مناطق غرب آسیا را از سرزمین مادری منعزل کرد. موضوع مورد اشاره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از مهم‌ترین و قابل‌ اتکاترین عبرت‌هایی است که می‌توان با مرور گذرای تاریخ معاصر ایران احصا کرد. واقعیت آن است نبود اقتدار امنیتی و نظامی، هر کشوری را به بازیگر دست قدرت‌های خارجی تبدیل می‌کند و همه چیز کشور ضعیف را در راستای منافع قدرت‌های بیگانه قرار می‌دهد. سرنوشت اسف‌انگیزی که ایران، نه فقط در عصر قاجار با انعقاد قراردادهای گلستان، ترکمانچای، پاریس، آخال و «گلداسمیت» دچار آن شد، بلکه در عهد پهلوی نیز با همه ادعاهایی که امروزه در برخی رسانه‌های معلوم‌الحال مطرح می‌شود، به آن مبتلا بود و کشور از دخالت بیگانه و تجزیه ابداً مصون نماند. 
تنها در دوره رضاشاه و برای حفظ پیمان بغداد که اساساً ضامن تداوم قدرت بریتانیا در برابر نفوذ شوروی در غرب آسیا بود، پهلوی اول تن به تجزیه‌هایی خفت‌بار داد که کمتر درباره آن صحبت می‌شود. او برای جلب رضایت آتاتورک، بخشی از بلندی‌های آرارات را به ترکیه داد و برای حفظ افغانستان در پیمان، «دشت ناامید» به مساحت حدود 3هزار کیلومترمربع را به افغانستان واگذار کرد. رضاشاه در تعیین حدود مرزی با عراق نیز، مطابق نظر پیمان سعدآباد و انگلیسی‌ها عمل کرد و بخش‌هایی از اروندرود را که تردیدی در تعلق آن به ایران وجود نداشت، به همسایه غربی سپرد. با آغاز جنگ جهانی دوم، رضاشاه خیلی زود مقهور هجوم متفقین شد و ارتش هزار نفری وی، به دلیل نداشتن تجهیزات، ناتوانی در تولید داخلی آن‌ها و ضعف و جُبن رضاشاه و فرماندهانش، پس از چند روز قافیه را باخت و مملکت را به بیگانگان تسلیم کرد. 
در توصیف آن واقعه شوم، ذکر همین مثال کفایت می‌کند که در مشهد، توپ ضدهوایی لشکر که قرار بود نقش پدافند هوایی را ایفا کند، فقط 70 گلوله داشت که در نخستین هجوم هواپیماهای متفقین تمام شد و از کار افتاد! در دوره پهلوی دوم نیز آنچه به نام حمایت همه‌جانبه غرب خوانده می‌شد، تنها در قامت بازی شاه در زمین آمریکا و متحدانش معنا پیدا می‌کرد. در همین دوره بود که ایران، فقط برای آنکه آمریکایی‌ها نگران ورود افغانستان به بلوک شرق بودند، بخش عمده آب رود هیرمند را به افغانستان واگذار کرد و دریافتی آب ایران را به 16درصد در سال‌های پرآب رساند و با چنین سیاستی، هامون خشک شد و سیستان به خاک سیاه نشست. 
محمدرضاپهلوی، اوایل دهه1350 خورشیدی، با تن دادن به جدایی بحرین از ایران که خواست انگلیسی‌ها بود، عملاً راه را برای ادعاهای مزورانه بعدی درباره حق ابدی ایران بر جزایر خلیج‌فارس باز کرد. در همین دوره بود که رژیم صهیونیستی توانست با پادرمیانی آمریکایی‌ها، ایران را به محل آزمایش‌های هسته‌ای و موشکی خود تبدیل کند و پروژه «شکوفه» را با هدف دسترسی به سلاح‌های پیشرفته در ایران کلید بزند تا از آنچه بدست می‌آورد، پشیزی به دولت ایران واگذار نکند.تن دادن به این خفت آشکار و بازی کردن نقش ژاندارم منطقه برای آمریکایی‌ها، دستاورد نبود امنیت و توان نظامی مقتدرانه و مستقل در ایران عصر پهلوی بود. هرچند به ظاهر، آمریکایی‌ها با پادرمیانی هنری کیسینجر به شاه برای خرید سلاح «چک سفید امضا» داده‌بودند، اما از فروختن موشک‌های با برد بیش از 400کیلومتر که ممکن بود در آینده منافع رژیم صهیونیستی را به خطر بیندازد، خودداری کردند. این رویکرد خائنانه، هنگامی که ایران در معرض جنگ هشت‌ساله تحمیلی قرار گرفت، روی دهشتناک خود را نشان داد. 
ما در حالی به دفاع پرداختیم که حتی توان تولید سیم خاردار نداشتیم، چه برسد به ساخت سلاح‌های متعارف جنگی. در چنین وضعیتی، با همت فرزندان این سرزمین و به برکت انقلاب اسلامی ملت ایران، تلاش برای بومی‌سازی حفظ امنیت و تولید تجهیزات نظامی آغاز شد و به نتیجه‌ای شیرین و پرافتخار انجامید؛ نتیجه‌ای که این روزها جلوه‌های آن در قالب پیروزی‌های مقتدرانه ایران اسلامی، مقابل دیدگان جهانیان قرار دارد. 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه