گزارشی از دومین نشست قصههای حرم در مؤسسه فرهنگی قدس که به بررسی شخصیت و خدمات گوهرشادخاتون اختصاص داشت
بانوی خدمت و سیاست
ما مشهدیها نامش را زیاد شنیدهایم، خیلی وقتها برایمان سؤال شده این نام از کجا میآید و بعضی مواقع هم خیلی از ما بیتوجه به خدماتش به عمران حرم مطهر و یا شخصیت سیاسیاش، از کنار آن گذشتهایم. حتی شاید در میان ما آدمهایی باشند که با گذر از هرات بر مقبره او حاضر شده باشند.
گوهرشاد نام بانویی نامدار در تاریخ شهر مشهد مقدس است که شاید در طول هفته و ماه چند باری بر زبان بیاوریم، او که بیش از 600سال پیش و در خراسان قدیم چنان زیست که نامش تا سالها بر سر زبانها مانده است.
شخصیت گوهرشاد، نگاه سیاسی و مذهبی او و خدمات عمرانیاش تا همیشه جای بررسی بسیار دارد. دومین کارگاه از مجموعه کارگاههای فنی «قصههای حرم» نیز به همین موضوع اختصاص یافت. این جلسه صبح سهشنبه، یکم آبان 1403 در مؤسسه فرهنگی قدس با موضوع تاریخچه مسجد و بانی آن یعنی گوهرشاد آغا و... برگزار شد.
جواد نوائیان رودسری، تاریخ پژوه و حرمشناس در این جلسه ابعاد شخصیتی این بانوی عصر تیموری، نفوذش در امور حکمرانی عصر خود و... را مورد بررسی قرار داد.
نجیبزادهای از تیموریان
آنچه مسلم به نظر میرسد، این است گوهرشاد خاتون زنی با اصل و نسب و از خاندان پرنفوذ دوره تیموری بوده است. نسب او هم از جانب مادری و هم از سمت پدری از خاندانهای مهم دوره تیموری بوده است. نوائیان با اشاره به این موضوع گفت: «در منابع، او را دختر امیرغیاثالدین ترخان دانستهاند. البته طبق شواهد تاریخی در دوره تیموریان سه شخص با این نام وجود دارند که اولین نفر از نجیبزادگانی بوده که نسبش به ناجی چنگیز میرسیده است. دومین فرد هم غیاثالدین پسر پیرعلی، آخرین پادشاه آل کرت(حاکمانی در قسمتی از افغانستان فعلی) و سومین نفر هم غیاثالدین از مقربان دربار تیمور بوده است. اما احتمال میرود پدر گوهرشاد بانو همان امیرغیاثالدین ترخان از نوادگان ناجی چنگیز و مقرب درگاه او بوده است».
درباره مادر این نجیبزاده تیموری هم گمانهزنیهایی وجود دارد، چنانکه این تاریخپژوه درباره آن توضیح داد: «نام مادر گوهرشاد آغا نیز در منابع «خانزاده بیگم» یا «سوین بیگ» ذکر شده است. زنی که اطلاعات چندی از او در دسترس نیست و تنها میدانیم در رواق دارالسیاده حرم مطهر رضوی مدفون شده و گفته میشود برادرزاده خوارزم سلطان بوده است. البته به هر حال موضوعی که مشخص است این است او هم از طرف مادر و هم از طرف پدر جزو نجیبزادگان دوره خود به شمار میآمده است».
گوهرشاد خاتون در خانوادهای اشرافی زیست و به خانوادهای اشرافی پیوست. همانطور که گفته شد درباره پدر و مادرش شبهههایی در دل تاریخ مانده است، اما وصل اشرافی او پنهان نمانده است. نوائیان ادامه داد: «همسرش نیز شاهرخ میرزا، چهارمین فرزند تیمور بود که در 20سالگی حاکم خراسان شد. بایسنقر میرزا و سلطان محمد حاصل این ازدواج بودند. بایسنقر میرزا همان شاهزاده تیموری است که اهل ادب و هنر و حامی هنرمندان همعصر خود بود. آثار نفیس خطاطی او هنوز بر کتیبههای مسجد ساخته شده به دست مادرش به چشم میخورد».
سرانجام یک بانوی پرنفوذ
گوهرشاد خاتون بانویی است که روزگاری او را مهدعلیای ایران میدانستند، چراکه به گواه تاریخ، بسیار مدبر و با کیاست بوده و از معدود زنانی به شمار میرفته که بر تاریخ عصر خود تأثیرات جدی و مهم داشته است. او هم در دوره حیات شوهرش و هم پس از آن بر حکمرانی جانشینان تیمور نفوذ داشته و با در دست داشتن بسیاری از امور مملکت، در عرصه سیاست دخالتهای پررنگی داشته است.
نوائیان در اینباره توضیح داد: «بایسنقر میرزا فرزند اول گوهرشاد خاتون و شاهرخ تیموری پیش از رسیدن به سن 40سالگی و در دوره حیات پدرش فوت میکند. از او سه پسر به نامهای علاءالدوله، سلطان محمد و میرزا بابر (ابوالقاسم) باقی میمانند که بعدها پس از درگذشت شاهرخ، با حمایت مادربزرگشان و بنا به علل مختلف با دیگر فرزندان، نوهها و جانشینان تیمور وارد نبرد قدرت میشوند».
این جنگ و جدال حدود 11سال به درازا میکشد تا اینکه گوهرشاد آغا پس از گذشت هشت دهه زندگی پربار، توسط یکی از نوادگان میرانشاه، پسر تیمور به طرز غمانگیزی به قتل میرسد. این استاد تاریخ درباره این واقعه چنین گفت: «کشاکش و نبرد میان آنان ادامه دارد تا اینکه میرزا بابر در مشهد فوت میکند. در این زمان ابوسعید بن میرزامحمد بن میرانشاه بن تیمورلنگ که رقیب او بوده برای بازپسگیری قدرت و تصرف هرات به این شهر لشکرکشی میکند. گوهرشاد آغا فرصت بازگشت به مشهد را پیدا نمیکند و در هرات میماند. ابوسعید نیز که از تواناییهای او آگاه بوده و از نفوذش بیم داشته، به محض ورود به شهر، دستور قتلش را صادر میکند».
گوهرشاد را در همان هرات در کنار فرزندش شاهزاده بایسنقر میرزا و همسرش سلطان شاهرخ تیموری در مقبره خانوادگی تیموریان به خاک میسپارند. مقبرهای که هنوز پابرجاست.
مسجدی که نمادی از تقریب مذاهب است
از خانواده خودش گرفته تا خانواده همسرش، همه به او ثروت، کیاست و سیاست را دادند. ویژگیها و توانمندیهایی که نه تنها برای اداره امور که برای آبادانی این دیار هم از آن استفاده کرد. او در جوار مرقد مطهر علی بن موسیالرضا(ع)، مسجد جامعی را بنا نهاد که امروز با گذشت بیش از 6 قرن هنوز هم محکم و استوار پابرجاست و با آن گنبد فیروزهای خود، جزئی جدانشدنی از تاریخ و معماری حرم مطهر شده است. مسجد چهار ایوانهای که نه تنها جزو آثار زیباییبخش شهر ماست بلکه از باشکوهترین مساجد اسلامی هم به شمار میرود. نوائیان رودسری در اینباره گفت: «مسجد جامع گوهرشاد را میتوان به عنوان نخستین ابرپروژه عمرانی در مشهد دانست، چراکه سایر سازههای بزرگ حرم مطهر در بخشهای دیگر اماکن متبرکه حاصل یک فعالیت چند قرنی معماری و شهرسازی بوده اما این مسجد در عرض چهار یا پنج سال به یکباره ساخته شده است».
این مسجد جامع یک طراحی و ساخت ارادتمندانه داشته، به نحوی که در گذشته مردم به این مسجد وارد و از آن خارج نمیشدند مگر با زیارت حضرت(ع). نوائیان با اشاره به این موضوع گفت: «در طراحی این بنا ورودی و خروجی اصلی از سمت ایوان دارالسیاده در نظر گرفته شده تا هیچ کس بدون زیارت امام رضا(ع) به مسجد وارد یا از آن خارج نشود».
اما فارغ از معماری زیبا و قدمت، این مسجد از نظر دیگری هم حائز اهمیت است. این حرمشناس درباره آن توضیح بیشتری داد: «در طول تاریخ حرم مطهر شخصیتهای زیادی مشابه گوهرشاد آغا بودهاند و بسیاری از ساختوسازهای انجام شده در حرم مطهر توسط افرادی از فرقههای مختلف اسلامی انجام گرفته است. به عنوان مثال میتوان به اقدامات سلطان محمد غزنوی، ابوالحسن عراقی دبیر، سلطان محمد خوارزمشاه و حتی نادرشاه افشار اشاره کرد. این مسئله خود گواه این موضوع مهم است که حرم مطهر امام رضا(ع) برجستهترین نماد ارادت همه فرق اسلامی به اهل بیت(ع) است و میتوان آن را نماد تقریب مذاهب دانست».
مسجد پیرزن؛ از قصه تا واقعیت
حکایت مسجد پیرزن را بارها شنیدهایم؛ قصهای که ناخودآگاه کجی طاق کسری را برایمان تداعی میکند. اما واقعیت داستان چیست؟
واقعیت این است این روایت هیچ اساس تاریخی ندارد و صرفاً قصهای است زاییده خیال مردم عامه که از سر علاقه به این مسجد و احترام به بانیاش آن را نقل میکردند.
این پژوهشگر تاریخی درباره این موضوع گفت: «گفته میشود فضای وسط مسجد گوهرشاد که موسوم به مسجد بیوهزن یا پیرزن است درواقع حوضی بوده که بعدها بسته شده است. اما براساس عکسها و اسناد به جامانده، به این نتیجه میرسیم که دور تا دور این فضای 9 در 9 متری را با ستونهای سنگی محصور کرده بودند تا برای آویختن چراغهای روغنی چنگک آهنی برای تأمین روشنایی صحن مسجد از آن استفاده شود».
این فضا قبلاً با ستونهای چوبی محصور بود که بنا به علل مختلف تصمیم به برچیدن آن گرفتند و زنی از خانواده مستشارالملک (وزیر خراسان) که عمه پدر آقای مؤتمنی (رئیس سابق حسابرسی آستان قدس) بوده هزینه تعویض آنها با ستونهای سنگی را تقبل کرده است. این ستونها در سال 1336 خورشیدی برداشته و حوضی جایگزین آن شد. نهر آب باریکی هم از قنات موقوفه مهدی قلی بیک از ایوان غربی وارد مسجد میشده و با دور زدن این فضا از آن خارج میشده است. علت نامگذاری این ایوان به ایوان آب هم همین موضوع است.
شاخص اوقات شرعی درون مسجد هم یکی دیگر از موضوعاتی بود که نوائیان درباره محل آن و جابهجاییاش توضیح داد. این شاخص سابقاً در محدوده یاد شده قرار داشته است.
موضوع بعدی مطرح شده در این کارگاه، توضیحاتی درباره نامها و تاریخچه ایوانهای چهارگانه و شبستانهای هفتگانه این مسجد جامع بود. به گفته نوائیان رودسری، نام شبستانها و ایوانهای این مسجد در گذشته به این صورت بوده است: شبستان علوی (ملامحمدتقی)، شبستان نجفآبادی(امام جمعه)، شبستان میلانی (میرزانصرالله)، شبستان نهاوندی، شبستان تبریزی (بزرگ)، شبستان سبزواری (ملامصطفی)، شبستان گرم و ایوان آب، ایوان مقصوره، ایوان ملاحسن و ایوان دارالسیاده.
خبرنگار: زهرا زنگنه
برچسب ها :
ارسال دیدگاه