ترافیک مهاجرتی در استان‌های مرکزی و البرز سنگین است  

 رئیس پژوهشکده سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه علامه‌طباطبایی در گفت‌وگو با  قدس:

 ترافیک مهاجرتی در استان‌های مرکزی و البرز سنگین است  

برخی را بیکاری از شهر خود می‌راند و برخی از بی‌آبی به ستوه آمده‌اند.

بی‌آبی، یکی از آن دلایلی است که هم زندگی روزمره را برای برخی از مردم مختل کرده و هم کشاورزی و به عبارتی معیشت آن‌ها را نشانه گرفته است. راهی برایشان نمانده است؛ بار خود را برای شهرهای دیگر می‌بندند که البته آنجا هم با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند.از جمله استان‌های مهاجرپذیر می‌توان به تهران اشاره کرد که افراد زیادی را از شهرهای مختلف در دل خود جا داده است. مهاجران هم دلایل زیادی برای ترک مبدأ ذکر می‌کنند. یکی می‌گوید بیکاری امانش را بریده بود و آن یکی می‌گوید اینجا فرصت رشد و پیشرفت بیشتری برایش فراهم است.تراکم بالای جمعیتی اما مشکلات زیادی را زیر پوست این شهر جمع کرده که هر آن ممکن است فوران کند.اما موضوع فقط پایتخت نیست. شهرهای دیگری هم هستند که کم و بیش با همین مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند.

روند مهاجرت داخلی قبل و بعد از انقلاب 
رئیس پژوهشکده سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه علامه‌طباطبایی درخصوص تاریخچه مهاجرت‌های داخلی کشور به ما می‌گوید: ما در حوزه مهاجرت‌های داخلی مراحل مختلفی را طی کرده‌ایم و اکنون الگوی جابه‌جایی‌ها و مهاجرت‌های داخلی تغییر کرده و موازنه مهاجرتی کشور درحال به هم خوردن است. به طوری که قبل از انقلاب با اجرای برنامه‌های اصلاحات ارضی و تحولاتی که در پی آن صورت گرفت، موج شدید مهاجرت‌های روستا- شهری را طی کردیم که پس از انقلاب نیز این موج مهاجرتی با همان رویه روستا- شهری تا حدود زیادی ادامه داشت؛ چون اجرای برنامه‌های توسعه روستایی موجب تشدید این مهاجرت‌ها شده بود.   محمود مشفق می‌افزاید: بخشی از جمعیت شهرهای ما نیز به دلیل تبدیل تعداد زیادی از روستا به شهر بود. چرا که با توسعه روستاها تعداد زیادی از آن‌ها که پتانسیل بیشتری به لحاظ ظرفیت رشد داشتند به نقاط  شهری تبدیل شدند، ضمن آنکه یکی دیگر از عواملی که در تبدیل روستاها به شهر نقش داشت، تغییر تعریف ما از شهر بود؛ چرا که در گذشته معیار جمعیتی روستاها برای تبدیل شدن به شهر بود و فقط روستاهایی که 5 هزار جمعیت داشتند، تبدیل می‌شدند، در حالی که با تغییر این تعریف ملاک جمعیت کنار گذاشته شد و داشتن شهرداری مورد توجه قرار گرفت. به‌طوری که می‌توانست مجوز تأسیس شهرداری را بگیرد، به شهر تبدیل می‌شد. 

استان‌های مهاجر فرست و مهاجرپذیر 
دکتر مشفق با بیان اینکه عوامل پرشماری در افزایش جمعیت شهری ما نقش داشته‌اند، اضافه می‌کند: آنچه در  حال حاضر در کشور ما اتفاق افتاده، این است که به مرور زمان موازنه مهاجرتی کشور به هم خورده و الگوی مهاجرتی ما از روستا- شهر، به مهاجرت‌های شهر به شهر و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و  مجموعه‌های شهری تغییر یافته است. از طرفی دیگر یکی از دلایل افزایش آمار شهرنشینان، تبدیل روستاها به شهر و افزایش تعداد شهرها بوده، به طوری که سال 1355 ما در کشور  373 شهر داشتیم و اکنون با دارا بودن هزار و 245 شهر تعداد شهرهای ما از مرز 3 برابر گذشته است.      
این استاد جمعیت شناسی دانشگاه علامه‌طباطبایی در خصوص مبدأ مهاجرت داخلی در ایران می‌گوید: کانون‌های مهاجرفرستی، شامل استان‌های غربی، شمال غربی و استان‌های شرقی کشور می‌شود که نخستین کانون مهاجرفرستی، استان‌های منطقه زاگرس یعنی ایلام، همدان، خوزستان، کردستان، لرستان و کرمانشاه هستند که معمولاً این این مهاجران به سمت تهران و اصفهان می‌روند به همین دلیل نسبت جمعیتی در منطقه البرز رو به افزایش است. 
دکتر مشفق می‌افزاید: دومین کانون مهاجرفرستی، شمال غربی کشور است که شامل استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل می‌شود که عمدتاً به سمت تهران می‌روند و سومین کانون مهاجرفرستی هم شامل استان‌های شرق کشور از جمله خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان می‌شود که معمولاً به سمت مشهد، یزد و اصفهان می‌روند. 
وی مهاجرت‌های داخلی سال‌های اخیر را یکی از دلایل تغییر در ساختار جمعیتی کشور عنوان می‌کند و می‌گوید:  این روند مهاجرتی موجب شده است، نسبت جمعیتی از پیرامون مرکز رو به کاهش و در مناطق مرکزی و منطقه البرز  به‌ویژه کلانشهرهای تهران، البرز، مشهد و اصفهان رو به افزایش باشد. 

تفاوت جمعیت روزِ تهران با جمعیت شب 
رئیس پژوهشکده سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه علامه‌طباطبایی تصریح می‌کند: مهاجرت‌های داخلی از یک سو موجب اشباع جمعیتی شهرهای تهران، یزد، مشهد، اصفهان و البرز شده و روند توسعه آن‌ها را تا حدودی ثابت نگه داشته و از سوی دیگر افزایش هزینه‌های زندگی در این شهرها موجب افزایش رشد جمعیت در  شهرک‌های اقماری این شهرها شده است. به این ترتیب وزن مهاجرتی که سال‌ها پیش روی مراکز اصلی استان‌ها بوده، اکنون به شهرک‌های اقماری و شهرهای دارای جمعیت زیر 500 هزار نفر منتقل شده است. با این حال مهاجرت پلکانی از روستا به شهرهای کوچک و از شهرهای کوچک و متوسط به شهرهای بزرگ همچنان ادامه دارد، اما الگوی آن تا حدودی مرکز گریز شده است؛ چرا که هزینه مسکن و زیست در مراکز شهری همچون تهران گران است، مهاجران ترجیح می‌دهند در شهرک‌های اقماری اطراف تهران سکونت گزینند و از آنجا که در کشور ما به دلیل پایین بودن قیمت بنزین هزینه خیلی گران نیست، ترجیح می‌دهند برای کار به تهران رفت‌وآمد کنند که به این نوع مهاجرت، مهاجرت چرخشی یا آونگی می‌گویند. به همین دلیل جمعیت روزِ تهران با جمعیت شبِ این کلانشهر بسیار متفاوت است. 
مشفق ادامه می‌دهد: برخی از کشورها از جمله ژاپن برای اینکه این سیستم- مهاجرت آونگی- را تسهیل کنند 
به سوی توسعه حمل‌ونقل سریع روی آورده‌اند تا بتوانند این جابه‌جایی‌ها را ارزان‌تر و آسان‌تر کنند.  
وی با اشاره به اینکه موضوع درآمد و اشتغال دو  پارامتر اصلی مهاجرت هستند، ادامه می‌دهد: تغییرات اقلیمی نیز عامل دیگری است که بخش قابل توجهی از جابه‌جایی های داخلی را موجب شده است، افراد به دلیل خشکسالی، پدیده گردوغبار، فرسایش خاک و کمبود منابع آبی   به مناطق دیگر مهاجرت می‌کنند، که از این میان می‌توان به خوزستان اشاره کرد که با وجود  ظرفیت‌های بالای اقتصادی و صنعتی از مهم‌ترین استان‌های مهاجرفرست است. البته مهاجرت‌های اقلیمی در استان‌های سیستان و بلوچستان، ایلام و کرمانشاه هم دیده می‌شود و اگر فکری به حال این وضعیت نشود مهاجرت‌های داخلی به شدت افزایش می‌یابد. زیرا در استان‌های حاشیه‌ای معیشت به کشاورزی وابسته است و اگر کشاورزی نکنند زندگی آن‌ها مختل می‌شود.

گره خوردن مهاجرت داخلی با امنیت ملی 
رئیس پژوهشکده سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه علامه‌طباطبایی اضافه می‌کند: وقتی افراد مهاجرت کنند، مبدأاز نیروی کار ماهر و اثرگذار خالی می‌شود و  در چنین وضعیتی از موضوع مهاجرت داخلی دیگر نمی‌توان غافل ماند. زیرا با امنیت ملی کشور گره خورده است.
مشفق  ادامه داد: سرریز شدن جمعیت در استان‌های مهاجرپذیر موجب ایجاد مشکلات اقتصادی و اجتماعی می‌شود. برای نمونه در بعد اقتصادی موجب افزایش قیمت زمین، مسکن و اجاره‌بها می‌شود که در کلانشهرهایی همچون تهران این موضوع قابل مشاهده است. البته اکنون مهاجران دیگر به تهران یا کرج نمی‌روند بلکه به شهرهای اطراف ازجمله پردیس، شهریار، پاکدشت و... مهاجرت می‌کنند که این مسئله  علاوه بر افزایش قیمت زمین ، مسکن و به دنبال آن افزایش هزینه‌های زندگی  در این مناطق،  در بعد اجتماعی نیز موجب افزایش آسیب‌های‌��جتماعی و به هم خوردن ترکیب اجتماعی در مناطق مهاجرپذیر می‌شود.
وی با اشاره به اینکه بیشتر کشورهای درحال توسعه با مهاجرت‌های داخلی و مشکلات ناشی از آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند و سیاست‌هایی نظیر انتقال پایتخت، توسعه حمل‌ونقل سریع، توسعه مناطق روستایی و جدید شهری برای مقابله با این پدیده اندیشیده‌اند، می‌گوید: با توجه به اینکه سیستم اقتصادی جغرافیایی و فرهنگی کشورها با یکدیگر متفاوت است، باید با  مطالعه دقیق  هر یک از این سیاست‌ها در صورت انطباق با شرایط کشورها اجرا شود. اما آنچه مسلم است برای کنترل این اوضاع باید دلایل مهاجرت را در مبدأ بررسی و از مبدأ آن را کنترل کرد و نباید نسبت به این مهم بی‌توجه بود. چرا که شرایط فعلی  استان‌های منطقه البرز در حال افزایش جمعیت و جنوب کشور در حال خالی شدن است که این پدیده تبعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی به همراه دارد . 

خبرنگار: اعظم طیرانی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه