نفس دریاچه ارومیه دوباره به شماره افتاده است 

ادامه شیوه‌های ضعیف مدیریت آب در کشور

نفس دریاچه ارومیه دوباره به شماره افتاده است 

دلیل عمده خشکی دریاچه ارومیه شیوه‌های ضعیف مدیریت آب بوده که به طور قابل‌توجهی به خشک شدن دریاچه انجامیده است.


استاد پژوهشگاه زلزله‌شناسی و رئیس شاخه زمین‌شناسی فرهنگستان علوم با بیان این مطلب به ما می‌گوید: دریاچه ارومیه به‌تدریج در 28 سال گذشته 90درصد آب خود را به دلیل سوء‌مدیریت از دست داده است.
دکتر مهدی زارع می‌افزاید: در حالی که تغییر اقلیم الگوی بارش و افزایش دما در خشکی دریاچه نقش دارد و این منطقه دوره‌های مهم خشکسالی را در سه دهه اخیر تجربه کرده است، اما مهم‌ترین دلیل خشکی دریاچه ارومیه شیوه‌های نادرست مدیریت آب بوده که به خشکی آن انجامیده است.

چرا باید همیشه نگران خشک شدن دریاچه ارومیه باشیم؟
رئیس شاخه زمین‌شناسی فرهنگستان علوم، مسائل مدیریت آب شامل برداشت بیش از حد از سفره‌های زیرزمینی اطراف دریاچه، توسعه نامتوازن کشاورزی، کشت محصولات 
پر تقاضای آب و سات سد و بند روی سرشاخه‌های دریاچه ارومیه (بیشتر در جنوب دریاچه) بوده است. 
روش‌های آبیاری سنتی که منابع آب محلی را بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد و ساخت سدهای متعدد روی رودخانه‌های منتهی به دریاچه ارومیه، ورود آب شیرین به دریاچه را به‌شدت کاهش داده است.
زارع ادامه می‌دهد: گزارش‌ها حاکی است بیش از 200 سد در حوضه آبریز ساخته شده که چرخه طبیعی آب را مختل می‌کند و رواناب را از رسیدن به دریاچه باز می‌دارد. 

کاهش منابع آب محلی
گسترش اراضی کشاورزی اطراف دریاچه نیز منجر به افزایش مصرف آب شده است و کشاورزان بیشتر محصولات پر تقاضای آب مانند سیب، گوجه‌فرنگی و چغندرقند کشت می‌کنند که سبب کاهش بیشتر منابع آب محلی می‌شود.
زارع درباره تأثیر شوری بیش از حد آب بر رشد آبزیان  می‌گوید: این موضوع موجب ایجاد چرخه‌ای می‌شود که در آن شوری بالاتر، رشد آبزیان را دشوارتر می‌کند و بار دیگر منجر به عدم تعادل اکولوژیکی می‌شود. 

روند خشک شدن دریاچه تا چه وقت ادامه دارد؟
وی با اشاره به تغییر در شیوه‌های مدیریتی می‌گوید: بدون مداخله قابل‌توجه یا تغییر در شیوه‌های مدیریتی، روند خشک شدن دریاچه ارومیه تا زمانی ادامه می‌یابد که ممکن است کاملاً خشک شود. 
پیامدهای این خشک شدن آن‌قدر شدید است که افزایش شوری خاک، از دست دادن تنوع زیست به‌ویژه در میان گونه‌های پرندگان و اثرات نامطلوب بهداشتی بر جمعیت‌های محلی به دلیل طوفان‌های گردوغبار ناشی از نمک‌های در معرض را شامل می‌شود.
رئیس شاخه زمین‌شناسی فرهنگستان علوم در پاسخ به پرسش دیگر ما درباره اینکه پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه چیست، تصریح می‌کند: دریاچه ارومیه در صورت ادامه روند کنونی، بدون مداخله مؤثر با هدف مدیریت پایدار آب و تلاش‌های احیا احتمال دارد به طور کامل خشک شود، اما در حال حاضر وضع دریاچه در یک سال اخیر نشان می‌دهد عملاً به یک دریاچه فصلی تبدیل شده است.
پیامدهای این تغییر محیطی چند وجهی است و می‌توان آن را در چند حوزه دسته‌بندی کرد: خشک شدن دریاچه ارومیه به کاهش چشمگیر تنوع زیستی منجر شده است. بسیاری از گونه‌هایی که برای زیستگاه به دریاچه وابسته بودند، مانند گونه‌های مختلف میگو، ماهی و پرندگان مهاجر، دچار کاهش جمعیت شده‌اند.
 از بین رفتن آبزیان، اکوسیستم‌های محلی را مختل کرده است و زنجیره‌های غذایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. خشک شدن دریاچه به‌شدت بر اقتصادهای محلی که به ماهی‌گیری و گردشگری متکی هستند اثر گذاشته و ماهیگیران به دلیل کاهش ذخایر ماهی، معیشت خود را از دست داده‌اند. همچنین با کاهش زیبایی‌های طبیعی و فرصت‌های تفریحی مرتبط با دریاچه، گردشگری رونق چندانی ندارد. 

ایجاد طوفان‌های گردوغبار
استاد پژوهشگاه زلزله‌شناسی و رئیس شاخه زمین‌شناسی فرهنگستان علوم می‌افزاید: خشک شدن دریاچه، مناطق گسترده‌ای از دشت نمکی ایجاد کرده است که می‌تواند طوفان‌های گردوغبار ایجاد کند. این طوفان‌های گردوغبار، نمک و دیگر آلاینده‌ها را به هوا برده و منجر به مشکلات تنفسی برای مردم محلی شده است. 
سنجش‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی نشان می‌دهد بیماری‌های تنفسی، قلبی، سرطان دستگاه گوارشی و تنفسی به طور قابل ملاحظه‌ای در مردم ساکن اطراف دریاچه افزایش یافته است. افزایش شوری در خاک اطراف نیز کشاورزی را تحت تأثیر قرار داده و  امنیت غذایی را تهدید می‌کند.
 کاهش توده‌های آبی مانند دریاچه ارومیه روند تغییرات اقلیمی را در منطقه تشدید می‌کند. دریاچه‌ها با تأثیر بر الگوهای رطوبت و دما، نقش مهمی در تنظیم اقلیمی محلی ایفا می‌کنند. ناپدید شدن آن‌ها می‌تواند منجر به افزایش دما و تغییر الگوی بارش در مناطق اطراف شود. 
زارع به مقوله مهاجرت اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: جوامعی که در طول تاریخ برای امرارمعاش خود به دریاچه ارومیه وابسته بوده‌اند، با کاهش منابع، مجبور به جابه‌جایی می‌شوند. این مسئله می‌تواند به فشارهای مهاجرت منجر شود، زیرا مردم به دنبال شرایط زندگی بهتر در جاهای دیگر هستند. 

آیا پر و خالی شدن دریاچه با زمین لرزه ارتباطی دارد؟
استاد پژوهشگاه زلزله‌شناسی با تکیه بر تحقیقات خود در زمینه لرزه‌خیزی برخی مناطق می‌گوید: رابطه بین سطح آب دریاچه‌های بزرگی مانند دریاچه ارومیه و فعالیت‌های لرزه‌خیزی از تحقیقات من به طور مستمر در دهه اخیر بوده است. توده بزرگ آب به دلیل وزن (فشار هیدرواستاتیک) روی پوسته زمین فشار وارد می‌کند. هنگامی که آب از دریاچه برداشته می‌شود، این فشار کاهش می‌یابد و به لحاظ نظری می‌تواند به گسل‌ها اجازه دهد چنانچه در مرحله بحرانی از نظر تمرکز تنش هستند، راحت‌تر بلغزند.
زارع اذعان می‌کند: پژوهش‌های اخیر تیم ما نشان داده است تغییرات در سطح آب، چه درباره افزایش (مانند بارندگی شدید بهار98) و چه کاهش (مانند خشکسالی سال‌های 99 تا 1401) می‌تواند بر فعالیت لرزه‌ای در مناطق ویژه‌ای در پیرامون دریاچه اثر بگذارد.
مطالعات نیز نشان داده‌اند تغییرات سریع در سطح مخزن می‌تواند سبب ایجاد زلزله‌هایی با بزرگای 4 تا 6 به دلیل تغییر در تنش در گسل‌ها شود. به نظر می‌رسد زلزله‌های اسفند99 در سلماس با بزرگای 6 و زلزله‌های 5 تا 6 در سال‌های 1401 و 1402 در خوی با تحریک در اثر پر و خالی شدن دریاچه ارومیه رخ داده‌اند.

مقصر اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه کدام نهاد است؟
رئیس شاخه زمین‌شناسی فرهنگستان علوم معتقد است: خشک شدن دریاچه ارومیه موضوع پیچیده‌ای است که عوامل متعددی ازجمله سیاست‌ها و اقدام‌های دولت را دربر می‌گیرد. دولت‌های مختلف از طریق وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مختلف خود، نقش بسزایی در خشک شدن دریاچه داشته‌اند.
وزارت نیرو بر مدیریت منابع آب در ایران، ازجمله سدسازی و تخصیص آب از رودخانه‌های ورودی به دریاچه ارومیه نظارت دارد. ساخت سدها سبب کاهش چشمگیر ورودی آب شیرین به دریاچه شده و به کاهش آن انجامیده است. وزارت کشاورزی با سیاست‌های ناصحیح خود منجر به افزایش مصرف آب برای مصارف آبیاری شده است.
زارع، وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست را حفاظت از منابع طبیعی و اکوسیستم‌ها می‌داند و می‌گوید: سازمان محیط زیست به دلیل اجرا نکردن اقدام‌های مؤثر در مدیریت و احیای دریاچه ارومیه مورد انتقاد است. وعده‌های مقامات این سازمان در مورد تلاش‌های حفاظت و اعلام تحت کنترل بودن وضعیت آن در سال‌های م��تلف محقق نشده است. 
در حالی که نمی‌توان هیچ سازمانی را به تنهایی مقصر خشک شدن دریاچه ارومیه دانست، اما روشن است در مجموع، نبود دیدگاه جامع در حاکمیت و در مدیریت کلان اقدامات وزارت نیرو، وزارت کشاورزی و سازمان حفاظت محیط ‌زیست در ایجاد این بحران زیست‌محیطی مؤثر بوده است.

خبرنگار: عفت زارع

برچسب ها :
ارسال دیدگاه