در مدرسه «محمود حکیمی»

نگاهی به زندگی و آثار نویسنده بزرگ ادبیات دینی کودک‌ونوجوان که سی‌ام شهریور دار فانی را وداع گفت 

در مدرسه «محمود حکیمی»

استاد محمود حکیمی۳۰ شهریورماه پس از تحمل یک دوره بیماری در سن ۸۰سالگی از دنیا رفت. محمود حکیمی متولد ۹شهریور ۱۳۲۳ تهران بود که چند روز گذشته به‌ دلیل عفونت ریه در بیمارستان شریعتی بستری شده بود. 


زنده‌یاد محمود حکیمی یکی از نویسندگان پرمخاطب و پرفروش در سال‌هایی بود که کسی به نوشتن ادبیات مذهبی و آثار کودکان و نوجوانان توجهی نمی‌کرد اما آثار او در دهه‌های 40 و 50 با تیراژهای دویست و سیصد هزارتایی منتشر شد و نامش را بر سر زبان کودکان و نوجوانان این مرز و بوم جاری کرد. 
حکیمی نویسندگی را از سال ۱۳۳۹ در مجله کیهان‌بچه‌ها شروع کرد. عباس یمینی شریف که آن زمان سردبیر نشریه بود محمود حکیمی را تشویق به نوشتن کرد و حدود یک سال نوشته‌های او را ویرایش می‌کرد. 
نخستین کتاب دینی حکیمی با اقبال چشمگیری مواجه شد. این اثر در سال ۱۳۴۷ درباره زندگانی مصعب ‌بن عمیر، صحابی قهرمان پیامبر اسلام(ص) بود که با عنوان «اشراف‌زاده قهرمان» توسط انتشارات جعفری منتشر و بارها تجدیدچاپ شد.
زنده‌یاد حکیمی از انتشار و اقبال جامعه نسبت به آن خاطرات جالبی دارد که یکی از آن‌ها مربوط به توجه شهید رجایی به این کتاب است. حکیمی در یک گفت‌وگو به این مسئله اشاره کرده و گفته است: «زمانی که کتاب «اشراف‌زاده قهرمان» منتشر شده بود شهید رجایی وقتی من را دید به من گفت: آیا شما نویسنده کتاب نویسنده اشراف‌زاده قهرمان هستی؟
 گفتم: بله! 
 گفت: من این کتاب را خواندم و لذت بردم، نمی‌دانید چقدر من این کتاب را در مدارس پخش کردم حتی کتاب «سوگند مقدس» تو را هم دیدم. هم خوانده‌ام و هم آن را تا جایی که توانستم به دست بچه‌ها رسانده‌ام.
به گفته حکیمی «سوگند مقدس» وقتی منتشر شد به تیراژ ۳۱۵ هزار نسخه رسید. کتاب‌های او به روستاهای دوردست می‌رفت. حتی می‌گفتند آثار محمود حکیمی در تحقق انقلاب اسلامی و بیداری مردم به خصوص نوجوانان روستایی بی‌تأثیر نبوده است.  

علت تیراژهای بالای آثار حکیمی چه بود؟ 

چرا در آن زمان کتاب‌های محمود حکیمی با اقبال جامعه روبه‌رو شد؟ زنده‌یاد امیرحسین فردی درباره دلایل توجه جامعه به آثار محمود حکیمی بسیار جامع صحبت کرده است. او در مستندی که درباره زندگی و مشی حرفه‌ای محمود حکیمی ساخته شده، گفته است: تا پیش از محمود حکیمی نویسندگان یا تاریخ‌نویس بودند یا بازنویسی می‌کردند اما ایشان داستان‌نویسی در عرصه داستان‌های اسلام‌گرا را آغاز کرد. او نویسنده مذهبی‌نویس برای نوجوانان بود در زمانه‌ای که چنین نویسنده‌ای وجود نداشت. 
به بیانی حکیمی، خلأیی که در روزگار خودش در مورد کتاب‌های تاریخی، مذهبی و به ویژه تاریخ اسلام وجود داشت را کشف و آن را پر کرد. او از سال ۱۳۴۷ همکاری خود را با مجله مکتب اسلام شروع و از سال ۱۳۵۰ داستان‌نویسی را آغاز کرد. داستان «نقابداران جوان» او مورد اقبال بچه‌ها قرار گرفت. 
زنده‌یاد فردی ادامه می‌دهد: او پدیده شاخصی در نوشتن بود. یادم است من مسئول کتابخانه مسجدی بودم و می‌دیدم آن قدر کتاب‌های ایشان را می‌گرفتند و می‌خواندند که جلد و شیرازه آن‌ها پاره می‌شد. 
این نویسنده در همان مستند به این اقبال و توجه به نکات دیگری هم اشاره می‌کند و می‌گوید: آثاری که حکیمی می‌نوشت آثار عادی و معمولی بودند اما درونمایه و فکر اولیه پرباری داشتند که با زبان ساده و روان روایت ‌می‌شد. در آن زمان مردم دنبال ادبیات و ساختار نبودند بلکه دنبال پیام، انگیزه و شناخت بودند که آن را در داستان‌های حکیمی پیدا می‌کردند. خانواده‌ها به داستان‌های او اطمینان کامل داشتند و حتی بچه‌ها را به خواندن آثار این نویسنده تشویق می‌کردند. 
زنده‌یاد فردی به نکته دیگری هم اشاره می‌کند. او می‌گوید: یکی از افرادی که جرئت کرد پیش از انقلاب درباره فلسطین بنویسد یا راجع به آن صحبت کند محمود حکیمی بود. او داستان‌هایی می‌نوشت درباره مبارزه و مقاومت با ادبیاتی پرکشش و خواندنی. تأثیر این کتاب‌ها در آن زمان از اعلامیه هم بیشتر بود، او کتاب‌ها را از قم منتشر می‌کرد و وقتی کسی از قم کتاب منتشر می‌کرد مردم می‌فهمیدند یعنی چه؟

نوجوان‌پسند، سالم و پرماجرا
مصطفی رحماندوست درباره آثار حکیمی و تأثیر این آثار بر نوجوانان دهه‌های 40 و 50 می‌گوید: او نوجوان‌پسند، پرماجرا، سالم و تا حدی انقلابی می‌نوشت اما از شعاری‌نویسی دوری می‌کرد. نوعی حرکت بیدارگرانه در آثار او موج می‌زد. 
رحماندوست که از خوانندگان و خریداران آثار حکیمی بوده است با بیان اینکه زنده‌یاد حکیمی مطالعه‌ای درباره ادبیات کودکان و نوجوانان به آن شیوه که امروز آن را در دانشگاه تدریس می‌کنیم نداشت، بیان می‌کند: اما او کودکانه و نوجوانانه فکر می‌کرد و ساده می‌نوشت. اگر الان این نویسنده می‌خواست برای نوجوان و کودک امروزی داستان بنویسد قطعاً به گونه‌ای دیگر می‌نوشت و حتی شاید آن داستان‌ها را با ویراستی جدید منتشر می‌کرد.  
اما یک دلیل دیگر استقبال از آثار حکیمی این بود که این نویسنده عنصر تعلیق و کشش داستانی را می‌شناخت و آن را در داستان‌هایش به کار گرفت. 
زنده‌یاد حکیمی در خاطراتش گفته است او پیش از نوشتن داستان دینی، دستی در ترجمه داشته و داستان‌های پلیسی و کارآگاهی را با نام‌های مستعار در مجلات ترجمه می‌کرده است. پس با ادبیات پلیسی و ماجرایی آشنا بوده و از عناصر کشش، تعلیق و انتظارآفرینی که ویژگی مهم داستان‌های پلیسی بوده در همان داستان‌های دینی استفاده کرده است. 

داستان‌هایی از دل هیئت‌های مساجد
زنده‌یاد حکیمی در خاطراتش عنوان کرده بزرگ شده مسجد لُرزاده تهران است. پدرش به اهل بیت(ع) علاقه وافری داشته و پسرش را در سن کودکی به هیئت‌های این مسجد می‌برده است. حکیمی گفته است بهترین وعاظ قم، تهران و مشهد در این مسجد سخنرانی می‌کردند و من از سخنرانی و کلاس‌های درس ایشان استفاده می‌کردم. جوهره اصلی بسیاری از مطالبی که در آثار من آمده از دل هیئت‌های همین مسجد است.  
به گفته محمود حکیمی، سیدمحمد تیجانی سماوی کتابی دارد با عنوان «آن گاه هدایت شدم». خواندن این کتاب بر نگرش او تأثیر زیادی گذاشته است طوری که پس از خواندن آثار تیجانی سماوی تصمیم گرفته ۷۰درصد آثارش در دفاع از اهل بیت(ع) باشد چون معتقد بود ایشان مظلوم جهان هستند. 
اما علاوه بر این‌ها چهار اتفاق مهم در شکل‌گیری جهان ذهنی زنده‌یاد محمود حکیمی بی‌تأثیر نبود. بنا بر آنچه در خاطراتش نقل شده است؛ حضور چهار ساله در دفتر مجله مکتب اسلام، حضور در قم و تدریس و طلبگی، چهار سال زندگی و دانشجویی در انگلیس و آلمان و حضور چند ساله به عنوان رئیس کتابخانه سازمان پژوهش در تحول فکری و مشی زندگی نویسندگی او مؤثر بوده است. 
خلاصه اینکه محمود حکیمی در زمینه ادبیات، تاریخ تمدن و تاریخ اسلام قلم زده و کتاب‌های بسیاری را هم ترجمه کرده است. داستان‌هایی از عصر ناصرالدین ‌شاه، داستان‌هایی درباره زندگی امیر کبیر، مجموعه چهارجلدی «هزار و یک حکایت تاریخی»، رمان پرفروش «نقابداران جوان»، مجموعه ۲۲جلدی «تاریخ تمدن» و ده‌ها اثر دیگر از نوشته‌های این نویسنده پیشکسوت است.

خبرنگار: خدیجه زمانیان

برچسب ها :
ارسال دیدگاه