کرامتی از امام حسن عسکری(ع) برای پاسداری از اسلام

کرامتی از امام حسن عسکری(ع) برای پاسداری از اسلام

امام عصر هر جامعه به امر خداوند تبارک و تعالی، از معجزات و کرامات بسیاری برخوردار بودند؛ یعنی ائمه اطهار(ع) به اذن خداوند توان انجام هر کاری را که مردم آن جامعه توانایی انجام آن را ندارند، دارند.


​​​​​​​ ائمه‌معصومین(ع) در دوران حیات خود همانند امام حسن‌عسکری(ع) معجزات بسیاری با اِذن خداوند داشته‌اند که جزو شاخصه های آنان بود. از میان صدها نمونه که شاید حدود 390اعجاز و کرامت از امام عسکری(ع) نقل شده، یکی را نقل می‌کنیم. 
در صفحه 154 جوهر الکلام و صفحه 117 اخبار الدول نقل شده: در سامرا قحطی سختی پیش آمد. معتمد فرمان داد مردم به نماز استسقا و طلب باران بروند. مردم سه روز پی در پی برای نماز به مصلی رفتند و دست به دعا برداشتند ولی باران نیامد. 
روز چهارم جاثلیق پیشوای اسقفان مسیحی همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت. یکی از راهبان هر وقت دست به سوی آسمان بلند می‏کرد، بارانی درشت فرو می‏بارید. روز بعد جاثلیق همان کار را کرد و آن‌قدر باران آمد که مردم دیگر تقاضای باران نداشتند. همین موجب شگفتی و نیز شک و تردید و تمایل به مسیحیت در میان بسیاری از مسلمانان شد و جامعه‏ اسلامی در آستانه‏ یک بحران سرنوشت‏ساز و خطرناک قرار گرفت و برای حل آن از امام عسکری(ع) کمک گرفتند. امام عسکری(ع) فرمود:  از جاثلیق بخواهید فردا سه‌شنبه به صحرا بروند. در آن روز امام(ع) در میان جمعیت عظیمی از مردم به صحرا آمدند. 
آنگاه مسیحیان و راهبان برای طلب باران دست به سوی آسمان برداشتند، آسمان ابری شد و باران آمد. امام عسکری(ع) فرمان داد دست راهب معینی را بگیرند و آنچه در میان انگشتان او است بیرون آورند. در میان انگشتان او استخوان سیاه‌فامی از استخوان‏های آدمی یافتند. امام(ع) استخوان را گرفت و در پارچه‌‏ای پیچید و به راهب فرمود اینک طلب باران کن. راهب این بار هم دست به آسمان برداشت اما ابر کنار رفت و خورشید نمودار شد. 
مردم شگفت‌زده شدند. امام(ع) در بیان این کار فرمود: این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبور برخی از پیامبران برداشته‏اند و استخوان پیامبری ظاهر نمی‏شود جز آنکه باران می‏آید. همگی امام(ع) را تحسین کردند و استخوان را آزمودند، دیدند همان‌طور است که امام(ع) می‏فرماید.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه