اقتدار شیعه از علی بن موسی الرضا(ع) است

بررسی مدیریت عالمانه، شیوه‌های تبلیغی امام رضا(ع) و برخورد آگاهانه با منافقان در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین کاشانی

اقتدار شیعه از علی بن موسی الرضا(ع) است

مبارزه با باطل از بزرگ‌ترین مأموریت‌هایی است كه انبیای الهی و ائمه حق، به طور پیوسته با آن درگیر بوده‌اند. باطلی که چهره‌های متنوع، گوناگون و بسیار متكثری دارد و یکی از چهره‌های کریه آن، نفاق است. منافقان از صدر اسلام با نقاب مسلمانی چهره واقعی کفر، کینه و دشمنی عمیق خود را نسبت به اسلام ناب پنهان می‌کردند.


رهبر معظم انقلاب نیز در این باره فرموده‌اند: «پیغمبر اکرم و ائمه معصومین(‌ع) همگی اهل مبارزه‌ شدید و مؤثر با ظلم، طاغوت، کفر، نفاق و فسق بودند و به همین علت نیز به ‌دست حاکمان جابر و جائر به شهادت رسیدند».
30 صفر سالروز شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع) یادآور روزی است که با اوج‌گیری تمایلات مردم به امام هشتم شیعیان جهان، مأمون خلیفه عباسی چهره منافقانه‌اش را کنار زد و ایشان را مسموم کرد و به شهادت رساند.
گفت‌وگوی ما با حجت‌الاسلام  والمسلمین حامد کاشانی، کارشناس تاریخ اسلام در خصوص مبارزات ائمه(ع) و به طور خاص امام رضا(ع) با منافقان است.

نقش منافقان در جامعه اسلامی
حجت‌الاسلام  والمسلمین کاشانی با اشاره به دوران صدر اسلام می‌گوید: نفاق، کارشکنی‌ها، توطئه‌ها و دسیسه‌های گوناگون علیه جامعه نوپای اسلامی، بخش بزرگی از گرفتاری های پیامبر اکرم(ص) را تشکیل می‌داد. البته این پدیده اختصاص به عصر پیامبر(ص) نداشت و مسئله تمام جوامع اسلامی است اما در آن دوران شدت پیدا کرده بود. منافقان افرادی هستند که فکر و اندیشه‌ای خاص دارند اما زبانشان برخلاف آن را می‌گوید، در دل خدا را قبول ندارند اما متظاهر به خداپرستی هستند و... در دوران اهل بیت(ع) در سه دوره جریان نفاق پررنگ‌تر از همیشه بود؛ ابتدا در دوران پیامبر(ص) و نفاق دوره مدینه، دیگری در دوره امام سجاد(ع) که در آن زمان مردم از ترس، امام(ع) را رها کرده و ارزش‌های دینی و اخلاقی دستخوش تحریف امویان شده بود و دیگری نفاق در دوره امام رضا(ع).
ایشان یادآور می‌شود: نفاق وقتی به وجود می‌آید که دشمن به طور علنی نتواند کاری از پیش ببرد و به همین دلیل آن را علنی نکرده و به صورت مخفی انجام می‌دهد. در دوره اقتدار حکومت و وقتی مخالفت ظاهری هزینه دارد یا امکان ندارد و مشکل است با نفاق کار پیش می‌رود. در زمان مکه جز نفاق اخلاقی، گزارش معتبر دیگری بر نفاق و جریان برانداز کافری که ظاهراً اسلام آورده باشد، پیدا نمی‌کنیم. نفاق اخلاقی همان چیزی است که امروز هم آن را در جامعه می‌بینیم، مواردی مانند ریا، به اصطلاح جانماز آب کشیدن، ظاهر و باطن طور دیگر بودن و... همان نفاق اخلاقی است. وقتی قدرت مرکزی ولو کوچک و ضعیف در مدینه شکل گرفت، نفاق هم شکل گرفت و هر چه قدرت مرکزی بیشتر شد، جریان نفاق هم پیچیده‌تر و پوشیده‌تر عمل کرد.

مبارزه منفی با منافقان

این کارشناس تاریخ اسلام با اشاره به آیه 64 سوره توبه توضیح می‌دهد: در این آیه می‌خوانیم: «یحذَرُ ا‌لمُنَفِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیهِم سُورَة تُنَبِّئُهُم بِمَا فِی قُلُوبِهِم قُلِ ‌استَهزِءُواْ إِنَّ ‌اللهَ مُخرِج مَّاتَحذَرُون» یعنی منافقان از آن روزی می‌ترسند که خدا سوره‌ای بفرستد که آن‌ها را از آنچه در درون آن‌هاست آگاه کند. بگو اکنون تمسخر کنید، خدا آنچه را که از آن می‌ترسید آشکار خواهد کرد. در آیه 54 سوره توبه منافقین این گونه معرفى شده‏اند که آن‌ها نماز را به جاى نمى‏آورند مگر از روى کسالت و با ناراحتى و سنگینى «ولا یأتون الصّلوه الاّ و هم کسالى» همچنین انفاق نمى‏کنند مگر از روى کراهت و اجبار «ولاینفقون الاّ و هم کارهون» منافقان نه به وظیفه خود در برابر خالق به درستى عمل مى‏کنند و نه وظیفه خود در برابر مخلوق را ادا مى‏کنند. پس از پیامبر(ص) منافقان به صورت علنی آغاز به کار کردند؛ آن‌ها دیگر نمی‌ترسیدند و نیازی به نفاق در خود نمی‌دیدند و آشکارا دشمنی می‌کردند. پس از آن؛ جریان نفاق در زمان امام سجاد(ع) به اوج خود رسید. آن امام در دوران سی و چهار ساله امامت خود، برای احیای معنویت و احیای گرایش به اهل بیت(ع) تلاش بسیاری کرد. در دوره پیغمبر(ص) قدرت داشتیم و در مقابل آن نفاق بود. دوره دوم، قدرت دوره امام زین العابدین(ع) است. قدرتی که نظامی نبود ولی فضای افکار عمومی جامعه را آنچنان در دست گرفت که دشمن مجبور شد نفاق بورزد.
حجت‌الاسلام  والمسلمین کاشانی ادامه می‌دهد: دوره دیگری که دشمن مجبور به نفاق شد، دوران امام رضا(ع) است. دشمنان پس از امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) را زندانی کردند ولی نتوانستند مرجعیت علمی ایشان را بگیرند. در زمان امام رضا(ع) نیز آن‌ها می‌خواستند این مرجعیت علمی را بگیرند اگر چه دسترسی به امام آزاد نبود، اما امام آن جایگاه را داشت. حتی اتفاقاتی سبب شد عباسیان نتوانند آن سیاست را به درستی به‌ ویژه در زمان امام رضا(ع) اعمال کنند. آن‌ها امام کاظم(ع) را زندانی کردند و از نظر فیزیکی ایشان را حذف کرده و صورت ‌مسئله را پاک کردند. اما اقدام‌های مستمر اهل بیت(ع) سبب شد عظمت اهل البیتی که رسول خدا(ص) فرموده بود، به جامعه برگردانده شود. وقتی به مردم نیشابور خبر رسید یکی از اهل بیت پیغمبر(ص) به این دیار رسیده که قطعاً حدیث را از طریق پدرانش از پیغمبر(ص) شنیده و نقل می‌کند، برای تبرک گرفتن به گواه تاریخ جمعیتی چند هزار نفری جمع شدند که این نشان از عظمت اهل بیت(ع) دارد.

امام رضا(ع) و بهره بردن از ابزارهای تبلیغی قدرتمند
این خطیب دینی تشریح می‌کند: قدرت امام رضا(ع) به گونه‌ای بود که مأمون را مجبور به نفاق کرد. مأمون می‌دانست اگر بخواهد در ابتدای امر با امام رضا(ع) مخالفت کند، هویتش زیر سؤال می‌رود و مجبور به همراهی شد. او طوری نفاق داشت که برخی از بزرگان ما هم معتقد بودند مأمون شیعه بوده است. درجه نفاق مأمون به حدی بود که به بغداد رفت و با 40تن از فقهای بغداد مناظره و با استناد به جریان غدیر، خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(ع) را اثبات کرد. این درجه از نفاق مأمون دلیل بر اوج قدرت امام رضا(ع) است.
او با اشاره به ابزار تبلیغی قدرتمند امام رضا(ع) می‎‌گوید: ابزارهای تبلیغی قدرتمند امام رضا(ع) سبب بروز چنین رفتارهایی از مأمون بود. اما چرا ما شیعیان او، این قدر زود خسته می‌شویم؟ احدی در عالم با امام معصوم(ع) قابل قیاس نیست ولی ما پیروان ایشان نیز باید درس گرفته و همانند امامان در این تبلیغ دین ناامید نشویم. امام رضا(ع) کاری کرد که مأمون برای اینکه از قافله عقب نباشد، خود را شیعه معرفی کند در حالی که قطعاً اعتقادی به این سخنان نداشت؛ چرا که پس از شهادت امام رضا(ع) دیگر دست از این سخنان و کارهایش برداشت.

امام رضا(ع) اسلام و تشیع را زنده کرد
حجت‌الاسلام والمسلمین کاشانی در پایان تأکید می‌کند: اگر تشیع در میان ما رواج پیدا کرد، کار امام رضا(ع) است. ائمه(ع) قبلی کار علمی کرده‌ و اعتقادات ما را علمی بیان می‌کردند. امام رضا(ع) و ائمه پس از ایشان، محتوای فرهنگی را تبدیل به عمل اجتماعی و شعائر کردند تا همه ببینند و در جامعه به عنوان جمع شیعه دیده شود. رواج تشیع در میان مسلمین مرهون تلاش‌های امام رضا(ع) است. امام رضا(ع) و ائمه(ع) پس از ایشان با اقدام‌های تبلیغی خود، محتوای معرفتی ائمه پیشین را تبدیل به عمل اجتماعی و شعائر کردند. امام رضا(ع) اسلام و تشیع را زنده کرد زیرا در مناظرات به شبهه‌های وارده در توحید و نبوت پاسخ می‌داد و تشیع را زنده کرد زیرا معارف تشیع را عمومی و علنی کرد. اسلامی که با فرقه‌های کج‌اندیشی مانند واقفیه، غلات، متصوفه، معتزله، مجبره و مفوضه روبه‌رو شده بود اما همگی با تلاش‌ آن حضرت نابود شدند. امام رضا(ع) در دوران امامت خود برخی از معارف را مطرح می‌کرد. بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم، مجلس عزاداری برپا کردن، خواندن دسته جمعی زیارت و... بخشی از آن فرمایشات است. امام رضا(ع) دومین غدیر شیعه را در خراسان احیا و رسماً امامت را بیان و اسلام و تشیع را زنده کرد. ایشان توصیه می‌کرد غدیر جشن خصوصی نباشد و به صورت عمومی کل جامعه درگیر آن باشد، بیان ث��اب بی‌شمار برای اطعام غدیر، هدیه دادن، ابراز شادی در این روز و... بخشی از این راهکارهای تبلیغی است. در روش تبلیغی امام رضا(ع) همه رسانه هستند. در آن شرایط که امام رضا(ع) قدرت داشت، مأمون نیز از غدیر صحبت می‌کرد. اقتدار شیعه از علی بن موسی الرضا(ع) است.

خبرنگار:  مریم احمدی شیروان

برچسب ها :
ارسال دیدگاه