پاسخی به پرسش‌های نوجوانان درباره داعش

گفت‌وگو با مجید ملامحمدی به انگیزه انتشار رمان «داعشی و عاشقی»

پاسخی به پرسش‌های نوجوانان درباره داعش

چطور شد که «داعشی و عاشقی» را برای گروه سنی نوجوان نوشتید؟ همیشه با نوجوان‌هایی روبه‌رو می‌شدم که برایشان سؤال بود داعشی‌ها چه کسانی هستند و چطور این ‌همه جنایت در کشورهای عراق و سوریه مرتکب می‌شوند. احساس کردم بچه‌ها دوست دارند اطلاعاتی راجع به این گروه داشته باشند. پیش از این هم مطالعاتی راجع به داعشی‌ها داشتم مجموع این عوامل من را ترغیب کرد تا ذهنیت من به طرف نوشتن این رمان کشیده شود و سرانجام آن را نوشتم.

در خصوص داعش منابع زیادی موجود نیست. شما چطور درباره این گروه به اطلاعات دسترسی پیدا کردید؟ 
منابع مطالعات من مختلف بود منابع خبری، رسانه‌ها و تاریخ‌های شفاهی و وقایع‌نگاری‌هایی که در خصوص شهدای مدافع حرم و داعش منتشر شده است. چون می‌خواستم برای مخاطب نوجوان این کتاب را بنویسم این منابع برای من کافی بود. 

چطور به شخصیت یوسف و تشبیه او به وهب؛ یار امام حسین(ع) رسیدید و چرا شخصیت‌ها از ملیت‌های‌ دیگر انتخاب شدند؟
در منابع می‌خواندم که یکی از شگردهای رهبران داعش این بوده که ملیت‌های مختلف دنیا به خصوص اروپایی‌های تازه‌مسلمان شده را به جنگ می‌کشانند و آن‌ها را به نوعی به تله می‌برند و می‌خواهند برای خودشان سیاهی لشکر درست کنند. برای همین «یوسف» را به عنوان شخصیت اول کتاب خلق کردم که اروپایی و تازه مسلمان شده است. 

چقدر از شخصیت‌های کتاب واقعی هستند و چقدر زاده تخیل؟  
همه شخصیت‌ها زاییده تخیل هستند اما بر اساس واقعیت ساخته شده‌اند اطلاعات و اخباری که در رمان به مخاطب داده می‌شود اعم از نقل قول‌ها، خاطرات و فلاش‌بک‌ها مستند و اطلاعاتی هستند که در اخبار مربوط به داعش داده شده است ضمن اینکه من این کتاب را برای مخاطب نوجوان نوشتم برای همین سعی کردم خیلی زیاد به خشونت‌های داعش نپردازم و به نظرم همین اندازه که در کتاب اشاره شده برای آشنایی نوجوانان با داعش کافی است. 

در این کتاب شما توجه ویژه‌ای به پیاده‌روی اربعین داشته‌اید و در قسمت‌هایی که یوسف و زینا در این مسیر هستند، موقعیت‌های خواندنی و لذت‌بخشی خلق شده‌اند. از قرار دادن دو موضوع داعش و مسیر پیاده‌روی در کنار هم بگویید.
بله در این کتاب به تفصیل موقعیت‌هایی خلق شده از برخورد عراقی‌ها با شیعیان دنیا و میزبانی از آن‌ها. هدف من هم نشان دادن اهمیت پیاده‌روی اربعین و عشق عزاداران حسینی به امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) بود و داعش بهانه‌ای بود تا بگویم مردم حتی اگر با سخت‌ترین حوادث، بدترین اتفاق‌ها و با دشمن‌ترین دشمن‌ها مواجه شوند همیشه پای اسم و نهضت امام حسین(ع)  می‌ایستند. همان طور که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مهربان بودند، شیعیان هم چنین روحیه‌ای دارند. 
کما اینکه یوسف یکی از شخصیت‌های اصلی قصه ما به دلیل همین اخلاق خوب و میهمان‌نوازی‌هایی که از طرف پیروان اهل بیت(ع) صورت گرفت متوجه شد راه را اشتباه آمده و همه اطلاعات و دانسته‌هایی که توسط داعش در ذهن او فرو شده، دروغ بوده است.  
گردهمایی پیاده‌روی اربعین فقط یک سفر نیست، دانشگاهی است که می‌تواند آدم‌ها را با خلق و خوی اسلامی که نشأت گرفته از خلق و خوی پیامبر(ص) است، آشنا کند به خصوص مسافرانی که از سرزمین‌ها و ادیان دیگر به این راهپیمایی می‌آیند و قدم در این مسیر می‌گذارند وقتی این خلق و خو را ببینند عشق حسینی به دلشان می‌افتد و مجذوب تفکر شیعه می‌شوند. 

  شما در اثرتان اشاره مختصری هم داشتید به سردار سلیمانی. 
ماجرای این کتاب در زمانی اتفاق می‌افتد که ایشان هنوز شهید نشده‌اند. هر چند جایشان الان خالی است. اشاره کوتاهی به شهید سلیمانی در کتاب شده که به نظرم بسیار جذاب و تأثیرگذار است. اما من خیلی دوست دارم رمانی مستقل از جهاد سردار سلیمانی در مقابل داعش برای نوجوانان بنویسم. دعا کنید این توفیق نصیبم  شود. 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه