دشمنت را بشناس

درس‌ها و عبرت‌های کودتای 28 مرداد 1332 برای امروز و فردای ایرانیان

دشمنت را بشناس

با وجود گذشت 69 سال از کودتای 28 مرداد، هنوز هم معماهای حل نشده درباره آن بسیار است؛ معماهایی که البته برای آشکار شدن راز آن‌ها، نیازمند انتشار اسناد محرمانه و سرّی بایگانی‌های مراکز امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و انگلیس هستیم.


​​​​​​​طی نزدیک به هفت دهه، انتشار اسناد این رویداد آن‌قدر محدود و قطره‌چکانی بوده‌ که به جای از بین بردن ابهامات و روشن کردن زوایای مخفی، بیشتر بر تردیدها و پرسش‌های پژوهشگران افزوده‌ است. با وجود اقرار صریح مقامات آمریکایی و انگلیسی به داشتن نقش محوری در براندازی حکومت دکتر مصدق و از آن مهم‌تر، خاتمه دادن به یکی از مردمی‌ترین نهضت‌های تاریخ ایران، یعنی نهضت ملی شدن صنعت نفت، دولت‌های این دو کشور استعماری همیشه از اقرار و انتشار اسناد لازم طفره رفته‌اند و اگر سندی را هم در اختیار پژوهشگران گذاشته‌اند، بیشتر در راستای ایجاد تشتت ذهنی و اتهام‌زنی‌هایی است که می‌تواند در روند امروزی سیاست‌های امپریالیستی آن‌ها مؤثر و کاربردی باشد؛ مانند آنچه چند سال پیش، توسط وزارت خارجه آمریکا منتشر شد؛ مجموعه‌ای حدود هزار صفحه‌ای از منتخب اسناد این وزارتخانه بین سال‌های 1952 تا 1954م که در سال 1396 در دسترس عموم قرار گرفت. آمریکایی‌ها در انتشار همین اسناد هم محتاطانه عمل کرده و بیشتر به دنبال متهم کردن و شبهه‌افکنی درباره قهرمانان مذهبی نهضت ملی شدن صنعت نفت بودند. در این اسناد، نام بسیاری از افرادی که نقش رابط و جاسوس سفارت آمریکا را داشتند، حذف شده‌بود. 

کجای ماجرا مبهم نیست؟
نکته‌ای که باید درباره نقش آمریکا و انگلیس در کودتای 28 مرداد بدانیم حضور و فعالیت آن‌ها در اصل رویداد نیست؛ نه ما و نه هیچ محقق منصف و بی‌طرفی در تمام دنیا درباره این نقش تردیدی ندارد؛ حتی مقام‌های آمریکایی در سخنرانی‌های رسمی و غیررسمی خود به این نقش اقرار می‌کنند. مثلاً مادلین آلبرایت، وزیر خارجه اسبق آمریکا در سخنرانی سال 2000م خود به نقش چشمگیر آمریکا در این کودتا اشاره یا باراک اوباما، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا در مصاحبه سال 2013م خود با هفته‌نامه «نیویورکر»، به نقش کاخ سفید در این کودتا تصریح می‌کند و می گوید: «یکی از اجزای ضروری دیپلماسی به رسمیت شناختن علنی حقایق تاریخی است؛ مانند نقش آمریکا در براندازی محمد مصدق». با این حال، آنچه برای پژوهشگران مبهم باقی مانده، سازوکار اجرای این کودتا و نقش عوامل داخلی در اجرای آن است. ما درباره جزئیات این کودتا جز آنچه در خاطرات مقامات آمریکایی، انگلیسی یا ایرانی و معدود اسناد در دسترس منتشر شده، چیزی نمی‌دانیم و همین مسئله، اجازه تحلیل دقیق را از ما می‌گیرد و نمی‌گذارد به حقایق پشت پرده مشهورترین کودتای ضدایرانی پی ببریم.

از کدام جزئیات حرف می‌زنیم؟
این جزئیات و ابهامات مرتبط به آن، درباره بسیاری از رویدادهای مربوط به کودتای 28 مرداد مصداق دارد؛ رویدادهایی که تنها محدود به روزهای منتهی به وقوع کودتا نیست و باید آن‌ها را دست‌کم از دو سال پیش و پس از به قدرت رسیدن دکتر مصدق و فعالیت‌های او برای اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت مورد بررسی قرار داد. جزئیات مربوط به فعالیت رسانه‌ای و جنگ نرم بریتانیا در این دوره، از طریق افرادی مانند مصطفی فاتح، از رؤسای ارشد شرکت نفت یا فعالیت شبکه «بدامن» برای انتشار همزمان مقالات همسو و علیه جریان اصلی نهضت در مطبوعات، بخشی از این جزئیات است که هنوز به‌طور کامل از چرایی وقوع آن‌ها آگاه نیستیم. اینکه چرا دکتر مصدق باوجود اطلاع از همکاری اطلاعاتی اطرافیانش با سازمان‌های جاسوسی انگلیس و آمریکا، همچنان آن‌ها را در پُست‌های کلیدی حفظ کرد و حتی برای مذاکرات محرمانه با خود به آمریکا برد، سهل‌انگاری عجیبی که سبب شد انگلیسی‌ها پیش از اعلام رسمی نتایج مذاکرات، توسط هدایت‌الله متین‌دفتری جزئیات آن را در اختیار داشته‌باشند و طرحی برای نافرجام گذاشتن آن بریزند یا اینکه چرا دکتر مصدق با اینکه می‌دانست انحلال مجلس سبب می‌شود شاه و آمریکایی‌ها بتوانند به‌راحتی و بدون دردسر او را ساقط کنند و فاتحه دستاوردهای نهضت را بخوانند، دست به این کار زد و نصیحت افرادی مانند دکتر غلامحسین صدیقی را نادیده گرفت؟ (صدیقی در خرداد 1332 طی یک سخنرانی در کرج، رسماً درباره وقوع کودتا هشدار داده‌بود) چرا با وجود آشکار بودن ارتباط فضل‌الله زاهدی با سفارت آمریکا و نقشی که بعدها در انجام کودتا داشت، همچنان در پُست وزارت کشور ماند و بعدها با حمایت دکتر مصدق از محبس مجلس شورای ملی و فضای امنیتی‌ای که آیت‌الله کاشانی در اطراف وی ایجاد کرده‌بود، گریخت و کار را تمام کرد؟ آیا آمریکا و انگلیس با بخشی از جریان جبهه ملی برای کنار گذاشتن مصدق به توافق رسیدند و او نیز در جریان این توافق قرار داشت؟ آیا به همین علت نبود که نخست‌وزیر ملی ایران بدون هیچ‌گونه مقاومتی 28 مرداد خود را تسلیم کودتاچی‌ها کرد و حتی حاضر نشد مردمی را که ادعا می‌کرد «مستظهر به پشتیبانی» آن‌هاست به میدان فرا بخواند و مانع غلبه عوامل کودتا شود؟ همه این‌ها در کنار ده‌ها و صدها پرسش دیگر، جزئیاتی است که هر کس درباره آن‌ها حرفی می‌زند، اما به دلیل نبود مدارک و شواهد لازم، نمی‌توان درباره آن‌ها قضاوت صریحی کرد. آیا بالاخره پشت پرده رویدادهای منجر به کودتای 28 مرداد آشکار خواهد شد؟ باید منتظر ماند و دید.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب ها :
ارسال دیدگاه