تریلی‌سازی مینیاتوری

گفت‌وگو با جوان عشق ماشین مشهدی که ایده‌های جهانی دارد

تریلی‌سازی مینیاتوری

محمدزاده

عشق به ماشین و اسلحه در دوران کودکی وجه اشتراک تمام پسربچه‌هاست و همین علاقه ذاتی موجب شده تا عده زیادی از مردان تا آخر عمر غرق رؤیاهای کودکی خود باقی بمانند و بسیاری از این عشق ماشین‌ها را می‌توانیم هر روز در معابر شهر محل زندگی‌مان ببینیم.

راه ابراز علاقه تعداد قابل‌توجهی از این افراد به ماشین همان شیوه سنتی یعنی هزینه‌های گزاف برای ظاهر یا تقویت موتور ماشین است مثلاً جوانانی که چند برابر قیمت یک خودرو معمولی، هزینه لاستیک و کمک‌فنر بادی و بوق‌های خاص و خلاصه تزئین ماشین می‌کنند.
اما تعداد معدودی هم از این گروه عشق ماشین هستند که رؤیاپردازی‌های خاص خودشان را دارند و ماه‌ها و سال‌ها وقت صرف می‌کنند تا مثلاً یک وسیله موتوری به نام خودرو بسازند که بسیاری از آن‌ها را در گوشه و کنار کشور و حتی جهان دیده‌ایم.
یکی از همین افراد، جوان مشهدی ساکن بولوار شهید آوینی یا همان گلشهر سابق است که پس از دو سال تلاش توانسته ماکت خودرو مورد علاقه دوران کودکی و حال خود یعنی تریلی را بسازد.

ساخت ماکت از 10 سالگی
مصطفی کاربخش که حالا 25سال دارد، می‌گوید: از دوران کودکی به دلیل اینکه پدرم تعمیرکار خودروهای سنگین بود عاشق تریلی‌ها بودم و از زمانی که توانستم ابزار به دست بگیرم و چیزی را خم کنم اشکالی شبیه خودرو می‌ساختم.
10 ساله بودم که با چوب نخستین ماکت تریلی را ساختم و تقریباً پس از آن بخش قابل‌توجهی از اوقات فراغت من صرف برش چوب و ساخت ماکت تریلی شد و پیش از 15سالگی یک سازنده حرفه‌ای تریلی‌های چوبی شدم اما همیشه به دنبال ساخت یک ماکت بزرگ‌تر و دارای موتور بودم که بتوانم سوار شوم.
او می‌افزاید: علاقه‌مندی زیاد به کارهای فنی دلیل انتخاب رشته در صنایع چوب شد و مدرک دیپلم را در رشته صنایع چوبی گرفتم. اما مطالعات آزادم در حوزه خودرو و ایده‌های نوین بود و همیشه به فکر ابداع و نوآوری بودم.

اجرای رؤیای کودکی 
مصطفی ادامه می‌دهد: دو سال پیش تصمیم گرفتم برخلاف ماکت‌های چوبی دوران کودکی این بار ماکتی بزرگ‌تر با قدرت حرکت بسازم برهمین اساس یکی از جدیدترین مدل‌های کشنده تریلی (750ولوو) را انتخاب کردم و از آنجایی که این خودرو وارد ایران نشده یا حداقل امکان دیدن آن در مشهد را نداشتم تصاویری از آن را پیدا و کارم را شروع کردم.
او بدون کوچک‌ترین گلایه‌ای از نداشته‌هایش اظهار می‌کند: منبع درآمد خانواده ما، خودرو نیسان پدرم است و من هم با کار در مشاغل مختلف از قبیل بنایی، صافکاری و نقاشی ضمن تأمین هزینه ساخت این ماکت، برخی ریزه‌کاری‌های حرفه صافکاری و نقاشی را یاد گرفتم.
ابزار من خلاصه می‌شود به چند انبر، پیچ‌گوشتی، چکش و یک گیره ولی آن‌قدر انگیزه داشتم که بتوانم با همین وسایل ابتدایی چیزهایی را که می‌خواهم بسازم. نزدیک به دو سال به هر طریق بود با فروش گوشی تلفن‌همراه و کار کردن حدود 30میلیون تومان هزینه ساخت این خودرو کوچک را فراهم کردم هرچند تزئینات داخل کابین هنوز باقی مانده است. می‌خواهم با کمترین هزینه آن را بسازم و برای اینکه هزینه چند میلیونی رنگ‌آمیزی ندهم پمپ رنگ اجاره کردم و در خانه رنگ زدم. موتور محرکه آن هم انجین موتورسیکلت است.

ایده‌های جهانی 
او درباره ایده‌های دیگر خود می‌گوید: اگر مورد حمایت قرار بگیرم می‌توانم تحولات بزرگی در صنعت خودروسازی ایجاد کنم ایده‌هایی دارم که در حال حاضر در کشورهای پیشرو هم روی این ایده‌ها کار می‌شود.
آنچه مسلم است سوخت‌های فسیلی به ضرر بشریت است و منابع آن دائمی نیست برهمین اساس در سال‌های اخیر شاهد رونق بیشتر تولید خودروهای برقی هستیم و ایده جایگزینی انرژی‌های غیرفسیلی همه جای دنیا مطرح شده است.
مصطفی ادامه می‌دهد: به نظر من در آینده نه چندان دور انرژی مغناطیسی جایگزین انرژی‌های دیگر خواهد شد و این در حالی است که من ایده ساخت یک منبع تولید انرژی با استفاده از مغناطیس را دارم و اگر امکانات کافی در اختیارم قرار بگیرد می‌توانم آن را عملی کنم.
او می‌گوید می‌تواند کابین ویژه‌ای برای تریلی طراحی کند که مورد توجه خودروسازهای بزرگ دنیا قرار بگیرد یا حتی از ایده‌هایی سخن می‌گوید که شبیه مطرح کردن ایده پرواز بشر در قرن‌های گذشته است اما جای یک چیز خالی است... .

حاشیه‌های مهم‌تر از متن
اینکه یک جوان باانگیزه در یکی از محلات به اصطلاح پایین شهر با اتکا به توانمندی خود توانسته ایده خود را عملی کند خودش به اندازه کافی جذاب است اما وقتی بدانید خانه آن‌ها یک بنای قدیمی کوچک است و جایی برای تبدیل کردن به کارگاه ندارد بیشتر باور پیدا می‌کنید به اینکه خواستن توانستن است.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه