یک ترجمه پرشکوه

مروری بر کتاب «صلح‌الحسن» که توسط رهبر انقلاب به فارسي برگردانده شده است

یک ترجمه پرشکوه

چه در عرصه ادبیات جهانی و چه در حوزه ادبیات دینی، جنگ و صلح از آن دسته سوژه‌هایی است که کتاب‌های زیادی درباره آن نوشته‌است. در ادبیات دینی اما شاید «صلح‌الحسن» بهترین یا یکی از بهترین کتاب‌ها درباره صلح امام حسن(ع) است. نویسنده کتاب «شیخ راضی آل یاسین» از علما و محققان شیعه اهل عراق است. خاندان شیخ راضی از خانواده‌های مشهور شهر کاظمین و اغلب بزرگان آن هم اهل علم و تقوا بوده‌اند. شیخ راضی نزد برادرش، محمدرضا آل‌یاسین و همچنین شیخ محمدکاظم شیرازی شاگردی کرده و بعدها کتاب‌هایی از جمله «اوج البلاغه» شامل خطبه‌های امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و... در نهایت «صلح الحسن» را تألیف کرده که بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

پنجاه و چند سال پیش
«صلح الحسن» در سال 1348 مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفته و توسط ایشان به فارسی ترجمه شد. اینکه بیشتر از 50 سال پیش، در اوج اختناق رژیم پهلوی و زمانی که ایشان کمتر از 30 سال دارند تصمیم به ترجمه چنین کتابی می‌گیرند به قول اهل فن ریشه در این مسئله دارد که می‌خواسته‌اند غبار مظلومیت و تحریف را از چهره‌ مجاهدانه‌ امام مجتبی(ع) کنار بزنند. فراموش نکنیم در دهه 40 از یک‌سو جریان‌های مبارز مارکسیستی و التقاطی با به سخره گرفتن معارف اسلامی، اسلام و تشیع را فاقد راهبرد و راهکارهای مبارزاتی می‌دانستند و از سویی دیگر، جریان‌های به‌ظاهر مذهبی هم برای فرار از سختی جهاد و مبارزه با طاغوت، با برداشت غلط از سیره‌ امام مجتبی(ع) نشستن و عدم مبارزه را تجویز می‌کردند. در چنین شرایطی، کتاب صلح‌الحسن با نام «صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ تاریخ» ترجمه و منتشر می‌شود و هنوز که هنوز است از جمله بهترین کتاب‌ها در شناخت شرایط سیاسی اجتماعی دوران امام حسن(ع) است. «صلح الحسن» در بخش‌های اصلی شامل پیش‌گفتار، بخش نخست امام حسن مجتبی(ع)، بخش دوم وضعیت سیاسی همچون دوران پیش از بیعت، بیعت و... با عناوینی چون کوفه در روزهای بیعت، باند اموی، خوارج، تصمیم بر جنگ، سازماندهی و بسیج، تعداد سپاهیان، عناصر سپاه، آغاز سرنوشت، قلمرو تردید، عقیده یا حکومت، فداکاری و در نهایت بحث صلح است.شیخ راضی در اثرش مهم‌ترین دلایل صلح امام حسن(ع) را بررسی کرده و به مسائلی از قبیل «حفظ جان ملت و امت» اشاره می‌کند. «کنار زدن نقاب دشمن» بحث دیگری است که در کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد. یعنی امام حسن(ع) با صلح به دنبال آن بودند چهره موجهی را که بنی‌امیه از خود ساخته به مردم بشناسانند. در این زمینه در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «این زمینه‌ای بود که امام حسن برای برداشتن نقاب از چهره زشت امویان و زدودن لعاب رنگینی که معاویه به روی خود کشیده بود، فراهم ساخت و کاری کرد که معاویه و دیگر قهرمانان باند اموی با همان واقعیت جاهلی و با همان دل‌های بیگانه از روح اسلام و سینه‌های پر کینه‌ای که لطف‌ها و محبت‌های اسلام سرمویی از کین‌های بدر و حنین را از آن نزدوده بود، به مردم معرفی شوند». همه این‌ها در حالی است که نویسنده کتاب این نکته را هم ذکر می‌کند که امام حسن(ع) پس از شهادت پدرش نامه‌ای هشدارگونه به معاویه می‌نویسد و او را تهدید به جنگ هم می‌کند. یعنی از ابتدای کار به هیچ عنوان با نگاه صلح و سازش وارد کار نمی‌شود.

پرسشی که خواننده از خود می‌پرسد
در بخشی از کتاب که «الگوگیری از صلح حدیبیه» محسوب می‌شود، نویسنده دنبال این است بگوید امام مجتبی(ع) در مواجهه با شرایطی که معاویه سعی دارد از در هم آمیختن حق و باطل به عنوان حربه‌ای خطرناک علیه امام استفاده کند، به روشی انقلابی اما با پوشش مسالمت‌آمیز متوسل می‌شوند و این روش را از صلح حدیبیه آموخته بودند. ضمن اینکه شرایطی هم در صلح‌نامه قید می‌شود که در حکم قید و بند برای معاویه است. یعنی تعهداتی که معلوم است در آینده حکومت اموی به آن‌ها وفادار نخواهد ماند و پیمان‌شکنی خواهد کرد و همین پیمان‌شکنی سبب خواهد شد مردمی که سال‌ها فریفته شده‌اند شناخت دقیقی از بنی‌امیه و اهدافش پیدا کنند. در بخش‌های دیگر کتاب به جریان قدرتمند تحریف که سعی در معرفی امام حسن(ع) به عنوان خلیفه‌ای بی‌کفایت دارد، نفاق سپاهیان امام(ع) و راحت‌طلبی اشراف و خواص نیز اشاره شده است. «صلح‌الحسن» در نهایت به خواننده کمک می‌کند متوجه شود آنچه در جریان صلح اتفاق افتاد چیزی جز انعکاس وضع مردمی که حسن بن علی(ع) بر آنان حکومت می‌کرد، نبود و از خود بپرسد گناه یک رهبر چیست اگر مردمش فاسد، سپاهیانش خائن و اجتماعش فاقد وجدان اجتماعی باشند؟

برچسب ها :
ارسال دیدگاه