دو روی سکه انحراف دینی

نقد و بررسی جریان «مدعی یمانی» در گفت‌وگو با معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم

دو روی سکه انحراف دینی

بر صاحبان افکار روشن پوشیده نیست که یک تحلیلگر نکته‌سنج و دقیق برای بررسی افکار و عقاید هر جریان سیاسی-اجتماعی یا فرقه‌ای ناچار است نگاهی به دور از تعصب به منظومه فکری آن فرقه یا جریان سیاسی از منظر و بستر نمادشناسانه داشته باشد تا بتواند به افکار و عقاید ضاله مدعیان دروغین و پوشالی دستیابی داشته و آن را به‌راحتی نقد کند.


ناگفته پیداست که جریان موسوم به مدعی دروغین یمانی یا فرقه احمد اسماعیل بصری نیز از این مقوله بر کنار نیست. برای دستیابی به یک تحلیل عاقلانه از مبحث نمادشناسی جریان تقریباً نوظهور مدعی یمانی موعود، قدس آنلاین در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا نصوری، معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم تلاش کرده با موشکافی نمادهای مورد استفاده این جریان، نوری هر چند کوچک بر حقیقت این فرقه منحرف و به دور از حقیقت بتاباند.

ما برای نمادشناسی و نشانه‌شناسی مدعیان مهدویت از نظر علمی باید به چه اصول و قواعدی توجه کنیم و به آن‌ها پایبند باشیم تا بتوانیم تحلیل درستی از ماهیت واقعی این جریان‌ها و به‌ویژه جریان احمد اسماعیل بصری داشته باشیم؟
نمادها از عواملی هستند که به دلیل استفاده از ابزار هنر می‌توانند بر فرهنگ جامعه اثر بسزایی بگذارند. نمادها از این طریق می‌توانند افراد زیادی را جذب خود کنند. با توجه به این مسئله باید بگوییم نمادگرایی یکی از عناصر اصلی جنبش‌ها و جریان‌های مختلف از قدیم تا به امروز بوده است و این جریان‌ها معمولاً سعی می‌کردند تفکرات یک فرد را با الهام از یک نماد در سطح عموم جامعه رواج دهند و معمولاً از فضای تطبیق نمادها با مسائل اعتقادی و رسوم اجتماعی استفاده می‌کنند و از این طریق سعی دارند نمادهایی را در ذهن مردم نهادینه و برنامه‌های خود را به این شیوه در سطح جامعه تعمیق کنند. ما شاهد نمادهای زیادی از فرقه‌های ضد دینی در طول تاریخ بوده‌ایم و جریان مدعی یمانی نیز با همین نگاه از مقوله نماد و نشانه استفاده می‌کند. چرا که نشانه‌های آخرالزمان از جذاب‌ترین، پرطرفدارترین و در عین حال آسیب‌پذیرترین معارف مهدویت محسوب می‌شود به‌طوری که بخش عمده‌ای از روایات مربوط به مهدویت در زمینه نشانه‌شناسی ظهور است. این جذابیت از طرفی منجر به افزایش اقبال عمومی به مهدویت می‌شود اما از سوی دیگر اصل اندیشه مهدویت در معرض تهدید قرار می‌گیرد. 
به علاوه متأسفانه زمینه‌هایی در جامعه وجود دارد که موجب سوءاستفاده و طمع شیادان و مدعیان دروغین شده و به کار بردن ابزارهایی مانند جعل، تقطیع و تحریف روایات توسط آن‌ها را دو چندان می‌کند. در اینجا می‌بینیم این‌ها از طریق نماد این حرکت را آغاز می‌کنند. اگر جریان یمانی و داعش را ببینید متوجه خواهید شد این‌ها عملاً دو روی یک سکه هستند و مشترکات زیادی با هم دارند. این جریان منحرف وجوه اشتراک زیادی با فرقه ضاله بهائیت، وهابیت و حتی گروه‌های معاند دیگر دارد. این فرقه‌ها چه به صورت پنهان و چه به شکل آشکار این اقدامات را انجام می‌دهند تا بتوانند اهداف خود را دنبال کنند. بنابراین در بحث نماد معمولاً توجهات احساسی مردم به یک قضیه در اولویت قرار می‌گیرد تا فرقه‌ها بتوانند به این شیوه از ابزار هنر سوءاستفاده نموده و افراد را به سوی خودشان دعوت کنند. تقریباً تمامی فرقه‌های انحرافی این اقدامات را انجام می‌دهند که جریان یمانی کذاب هم از این قاعده مستثنا نیست.

مسئله دوم در خصوص فرقه یمانی مربوط می‌شود به پرچم و عبارت البیعة لله که تقریباً در هر جایی که اثر و نشانه‌ای از این فرقه می‌بینیم این عبارت به چشم می‌خورد. نگاه شما به این نماد و عبارت از منظر روایی چگونه است و اساساً استفاده از این عبارت تا چه میزان به منابع روایی ما اتکا دارد و به چه دلایلی این جریان دروغین از این نماد و نشانه استفاده یا سوءاستفاده می‌کند؟ تحلیل شما درباره این قضیه چیست؟
درباره بحث سوءاستفاده از پرچم البیعة لله باید گفت یمانی کذاب یا همان احمد اسماعیل بصری ادعاهای بسیاری دارد. برای مثال وی خود را صاحب بیرق رسول الله(ص) می‌داند بنابراین از پرچم البیعةلله استفاده می‌کند. در برخی از روایات اسلامی اعم از شیعه یا اهل تسنن این عبارت به عنوان شعار پرچم پر افتخار حضرت مهدی(عج) ذکر شده است. شیخ صدوق(ره) در کتاب کمال‌الدین و تمام‌النعمه جلد دوم صفحه ۶۵۴ این روایت را آورده است. در برخی از روایات دیگر آمده: البیعةلله ندایی از طرف جبرئیل، فرشته مقرب درگاه الهی است که به گوش جهانیان می‌رسد. مرحوم شیخ مفید(ره) این روایت را از قول امام صادق(ع) نقل می‌کند. در این روایت آمده است: «جبرئیل از دست راست او ندایی سر می‌دهد که البیعة لله؛ پس در آن هنگام پیروان او از اقصی نقاط گیتی به سوی او می‌شتابند تا با وی بیعت کنند. پس خداوند به وسیله او زمین را پر از عدل و داد می‌سازد همان‌گونه که پر از ظلم شده است». این روایت در کتاب الأرشاد شیخ مفید جلد دوم صفحه۳۷۹ آمده است. اما نکته‌ای که در خصوص این روایت وجود دارد این است اولاً پرچم‌سازی‌های گوناگونی از نگاره‌ها یا شعارهای مختلف وجود دارد و فرقه‌های مختلف نمادهای گوناگونی را در این خصوص مطرح می‌کنند؛ مانند البیعة‌لله که به نوعی برگرفته از ادعای حاکمیت خدا توسط احمد اسماعیل بصری است. در سخنانی که به او منتسب می‌شود گفته است:«علم به دین خدا و حقایق خلقت به تنهایی در داشتن پرچم البیعة لله است». چند روایتی که این فرقه به آن‌ها استناد می‌کند بیشتر در منابع اهل تسنن و از بزرگانی مانند اسحاق بن عوفی است و احدی از این روایات به نقل از معصومین(ع) نیست. اما روایت مورد بحث ما که در کتاب کمال‌الدین مرحوم شیخ صدوق(ره) آمده، می‌فرماید: «روی أنه یکون فی رایه المهدی(ع) البیعة للّه عزوجل». همان طور که می‌بینیم مرحوم شیخ صدوق(ره) این حدیث را به نقل از ناشناس و به سند مرسل نقل کرده است. حدیث مرسل اصطلاحی در علم حدیث و درایه است و به ذکر نشدن نام راویان در سند یک روایت دلالت می‌کند. جمع کثیری از علمای شیعه قائل به عدم اعتبار روایات مرسل هستند. مرحوم مامقانی(ره) در مقباس الهدایه جلد یک صفحه ۲۵۶ در خصوص این قضیه مطالبی دارد. خیلی از فقها مانند محقق حلی، علامه حلی، شهید اول، شهید ثانی و آیت الله خویی(ره) احادیث مرسل را معتبر نمی‌دانند و برای این احادیث اصلاً اعتباری قائل نیستند. با این اوصاف واضح است ما نباید به این سخنان نادرست توجه کنیم. اما در اینجا برخی از پیروان احمد اسماعیل بصری در تدلیسی که در سلسله سند این روایت انجام می‌دهند این روایت را با همان سلسله سند روایت قبلی بیان می‌کنند تا مخاطب را به اشتباه بیندازند. شیخ صدوق در روایت قبلی از عبارت «روی» استفاده نموده است. این نشان می‌دهد این سند فاقد اعتبار علمی است.

درمورد استفاده پیروان اسماعیل از ستاره داوود به عنوان نماد و نشانه خویش چه می‌گویید؟ زیرا هواداران این جریان انحرافی از آن به وفور استفاده می‌کنند. با عنایت به این مسئله چقدر می‌توان گفت چنین کاری حجیت شرعی دارد که یک جریان مدعی مهدویت از یک نشان مربوط به یهود استفاده کند؛ نگاه شما به این قضیه چیست؟
در مورد ستاره داوود باید به چند نکته اشاره کنم: اولاً این ستاره در عهد عتیق که کتاب مقدس یهودیان محسوب می‌شود نماد قوم یهود به حساب می‌آید و در روایات یهودیان آمده این ستاره بر سپر حضرت داوود(ع) بود و ایشان به وسیله این ستاره در جنگ‌ها پیروز می‌شد. پس از حضرت داوود(ع) این ستاره به حضرت سلیمان(ع) رسید و پس آن به حضرت مهدی(عج) می‌رسد و در هنگام ظهور، ایشان این ستاره را به همراه خود می‌آورند. جالب است بدانید این شش ضلعی در متون یهودی به عنوان نماد مقدس استفاده می‌شود و در فلسطین اشغالی یک نماد شش ضلعی در بیرون کنیسه الجلیل وجود دارد که مربوط به سده سوم یا چهارم پیش از میلاد است؛ در کلیساها هم این نماد وجود دارد. نخستین استفاده از ستاره داوود مربوط به متون یهودی در سده۱۱ میلادی است. امروزه هم استفاده از این نماد توسط یهودیان در بسیاری از نقاط دنیا مرسوم است و در طول تاریخ هم بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. خود این ستاره که نماد جریان مدعی یمانی است در تبلیغات این فرقه ستاره داوود شش پر نیست بلکه شامل دو مثلث در کنار هم و یک دایره در وسط آن دو می‌شود. درون دایره نام احمدالحسن آمده و به دور ستاره نیز یک دایره دیگر کشیده شده است. در این دایره دوم نیز کلماتی مانند هو، الله، الرحمن، الرحیم، الواحد و القهار نوشته شده؛ بعد هر چه دایره به نام احمد نزدیک می‌شود نام‌های علی(ع)، فاطمه(ص)، حسن(ع) و حسین(ع) آمده و در وسط نیز نام احمد الحسن آمده است، یعنی به نوعی العیاذ بالله همه این بزرگواران را می‌خواهند فدای احمد اسماعیل بصری کنند. 
همچنین جالب است بدانید این نماد و آرم تداعی‌کننده جریان‌های فراماسونری، فرقه ضاله بهائیت و نیز برخی جریان‌های معنویت‌گرای یهود است. این ستاره شش‌ضلعی در زبان لاتین پنتاگرام نامیده می‌شود که صهیونیست‌ها از آن در پرچم منحوس خودشان به عنوان سمبل تسلط بر جهان استفاده می‌کنند. جریان یمانی کذاب هم در ابتدای کار خود از این ستاره به عنوان نماد خود استفاده می‌کرد. البته بعدها وقتی دیدند این نماد سند وابستگی این‌ها به صهیونیسم است آن را از تبلیغاتشان حذف کردند. اما با استفاده از این نماد وابستگی خود را به جریان صهیونیسم آشکار نمودند.

به عنوان کسی که سال‌هاست در حوزه جریان‌های مدعی مهدویت در فرق و مذاهب گوناگون فعالیت می‌کنید نگاه صهیونیسم بین‌الملل به حوزه جریان‌های مدعی مهدویت به‌خصوص جریان مدعی دروغین یمانی چگونه است و از این جریان چه استفاده‌هایی در راستای اهداف خویش می‌کند؟ به طور کلی این جریان چه فایده‌هایی برای رژیم صهیونیستی دارد؟
جریان یمانی کذاب و جریان‌هایی مانند آن معمولاً مورد حمایت رژیم صهیونیستی هستند. اصلاً صهیونیست‌ها از هر حرکتی که در جامعه اسلامی شکل بگیرد و به جمع مؤمنان و متدینان ضربه بزند و آبروی جهان اسلام را ببرد حمایت می‌کنند. مثلاً در فرصتی که پیش آمد به شدت از فرقه ضاله بهائیت حمایت کردند و حتی این‌ها را در آغوش گرفته و به آن‌ها جا دادند. همچنین جریان‌هایی که در عراق به وجود آمد؛ مانند جریان امام ربانی که رهبری آن را فردی به نام شیخ فاضل المرسومی برعهده داشت. او پیش از سقوط صدام به نجف می‌آید و متأسفانه معمم می‌شود و نشریه‌ای هم با عنوان صیحه الظهور تأسیس می‌کند. یا جریان القزوینی که یک مؤسسه‌ای در آمریکا دارد و ارتباطات صمیمانه‌ای نیز با الصرخی دارد به نوعی جریان انحرافی دیگری ایجاد کرده است. جریان سلوکی هم در عراق فعالیت‌هایی دارد که معتقد به اباحه‌گری و فساد برای جلو انداختن بحث ظهور است و به نوعی مسائل غیراخلاقی را زمینه ظهور می‌داند. برخی از مریدان این جریان نیز پزشک و افرادی اثرگذار هستند. همچنین است جریان حسنی صرخی نیز که از یک طایفه عرب غیرهاشمی است ولی ادعای سیادت دارد. این‌ها هم به همین منوال معتقد به یکسری تفکرات انحرافی هستند. جریان مدعی دروغین یمانی نیز در کنار این‌ها قرار دارد که در دوره‌های زمانی مختلف ادعاهای گوناگونی را مطرح می‌کند و مردم را فریب می‌دهد. اگر به خصوصیات جریان‌های انحرافی موجود در عراق توجه کنید خواهید فهمید بسیاری از آن‌ها مخالف حوزه، علمای حوزوی و فقها هستند. همین مسئله همسویی این جریان‌ها با صهیونیست‌ها را نشان می‌دهد. این جریان‌ها همچنین سعی دارند نگاه تخریبی و تحریفی خویش را در حوزه معارف مربوط به مهدویت رواج دهند که این هم همان هدف صهیونیست‌هاست. جالب است بدانید بسیاری از جریانهای انحرافی مدعی مهدویت در عراق از جمله جریان یمانی به تشکیلات حزب بعث در نقاطی مانند دانشگاه معماری و هنر بغداد وابسته هستند و صهیونیست‌ها آن‌ها را حمایت می‌کنند. همه این جریان‌های انحرافی موافق حضور آمریکا، انگلیس و متحدانشان در عراق هستند. این‌ها همه با جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه نیز دشمنی جدی دارند و اقدامات این‌ها هم بیشتر در کربلا، نجف، بصره و سایر مناطق شیعه‌نشین است. این یک نوع قرابتی است که بین این فرقه‌ها و صهیونیسم بین‌الملل وجود دارد. هرچند شاید برخی از این جریان‌های انحرافی شکل و ظاهر اسلامی داشته باشند اما اقدامات آن‌ها مورد رضایت صهیونیسم بین‌الملل است و به همین دلیل قطعاً مورد حمایت آشکار و پنهان صهیونیسم بین‌الملل قرار می‌گیرند.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه