میراث تعالیم اسلام در قاره سبز

به مناسبت سالروز فتح اندلس به دست مسلمانان

میراث تعالیم اسلام در قاره سبز

21 شوال، مصادف با سالروز فتح اندلس به دست مسلمانان در سال 92 هجری قمری است.


نفوذ و گسترش سریع اسلام، در قرن نخست هجری که موجب گستردگی قلمرو مسلمانان از سواحل اقیانوس اطلس تا ارتفاعات بامیان و منطقه کاشغر در غرب چین شد، معلول دو عامل مهم بود؛ اول، پیام اسلام که بر برابری میان انسان‌ها و رهایی آن‌ها از دست ستمگران زیر پرچمی واحد و مبتنی بر توحید تأکید می‌کرد و دوم، اوضاع نابسامان سرزمین‌هایی که روزگاری قلمرو آن‌ها بخش مهمی از دنیای متمدن آن روز را تشکیل می‌دادند، اندلس، هنگامی که شاهد ورود سربازان ارتش اسلام شد، در چنین وضعی قرار داشت.

طارق و پایداری‌های او
طارق بن زیاد، فرمانده نیروهای مسلمان که در قالب یک لشکر 7هزار نفره از تنگه میان مراکش و اسپانیای امروزی عبور کرد، اصالتاً از اقوام بربر شمال آفریقا بود که مدتی پیش از اعزام به سوی اندلس، اسلام را پذیرفت و به خدمت ارتش مسلمانان درآمد. در آن زمان، موسی بن نصیر حکومت شمال آفریقا را در اختیار داشت. او که از وضعیت اسفبار مردم در اندلس اطلاع حاصل کرده‌ بود، در مکاتبه‌ای با خلیفه وقت، اجازه عبور از تنگه و ورود به این سرزمین را گرفت؛ به این ترتیب، مسلمانان در شوال سال 92 به فرماندهی طارق از تنگه‌ای که بعدها به افتخار وی «جبل‌الطارق» نامیده شد، عبور کردند. طارق پس از پیاده شدن نیروهایش در ساحل، طی یک سخنرانی پرشور، آن‌ها را با چنین جملاتی برای جهاد آزادی‌بخش آماده کرد: «ای برادران، آیا این راه فرار است؟ دریا پشت سر است و دشمن در برابر شما. به خدا که برای شما راهی جز پیش گرفتن راستی و صبر نیست. دشمن گران بار می‌آید و شما سَبُک جز تیغ ندارید، اگر کوتاهی کنید آبرویی برود. [اما بدانید که] در مشقت اندک، راحتی بسیار است». نیروهای اسلام در نخستین نبرد خودشان در منطقه «طلیطله»، شکستی سنگین به نیروهای دشمن وارد کردند. عدم همراهی مردم با حکمرانان مسیحی، یکی از دلایل این پیشروی سریع بود. طارق در طلیطله از خود شجاعت فراوانی نشان داد که موجب شد زمینه برای پیشرفت‌‌های بعدی سریع‌تر فراهم شود؛ او «لازریک»، حاکم طلیطله را که از اقوام «گوت» بود به مبارزه طلبید و به نیروهایش گفت: «من در این جانبازی از شما پیشقدم‌ترم، نخست من به سردار این سپاه حمله می‌کنم اگر او را کشتم خار بزرگی را از سر راه شما برداشته‌ام و اگر در این راه کشته شوم شما هدف مرا تعقیب کنید و ذره‌ای هراس و سستی به خود راه ندهید». این شجاعت کم‌نظیر، راه را برای پیروزی‌های بعدی گشود و سرانجام تمام سرزمین اندلس فتح و تسلط نیروهای اسلام بر شبه‌جزیره ایبری تا سال 97 هجری قمری کامل شد.

میراث عصر طلایی اندلس
از این زمان تا حدود 780 سال بعد، مسلمانان در اندلس صاحب حکومت بودند و یک عصر طلایی از لحاظ فرهنگ، تمدن و دانش در این منطقه آغاز شد. صرف نظر از نقاط قوت و ضعف این حکومت‌ها که نیاز به مطالعه‌ای جداگانه دارد، حضور مسلمانان در بخشی از قاره اروپا سبب رونق تمدن و فرهنگ در این قاره شد؛ در آن زمان، آنچه با عنوان فرهنگ رومی و یونانی خوانده می‌شد و اروپایی‌ها آن را اسباب افتخار خود می‌شمردند، کاملاً از بین رفته ‌بود؛ مشعل دانش و دانش‌دوستی در اروپا به خاموشی گراییده و سراسر این قاره سبز در تیرگی جهالت فرو رفته ‌بود. در چنین وضعیتی، حضور مسلمانان در اندلس و پیشرفت‌های چشمگیر آن‌ها در علوم و فنون مختلف موجب تقویت جایگاه دانش در اروپا شد؛ به دیگر سخن، اندلس نخستین دلیل آشنایی اروپایی‌ها با فرهنگ و تمدن اسلامی بود و پیش از جنگ‌های صلیبی این واقعیت را به مسیحیان فهماند که اسلام به عنوان دینی پیشرو، قابلیت ایجاد فرهنگ و تمدنی بسیار پیشرفته را دارد و شکل‌گیری این تمدن و اسباب آن را باید در نوع نگرش اسلام به مقوله دانش و حقوق انسانی جست‌وجو کرد. اندلس در دوران حکومت اسلامی خود، شاهد پرورش دانشمندانی مانند «زهراوی» بود؛ جراحی بسیار حاذق که برای نخستین بار دست به اعمال جراحی بزرگ زد و ابزارهای طراحی شده توسط او، هنوز در اتاق‌های عمل کارایی دارد. افول ستاره اندلس در سال 1492 میلادی و خروج مسلمانان از این سرزمین، مشعل دانش در این شبه‌جزیره را برای همیشه خاموش کرد؛ هر چند اسپانیا در عرصه سیاسی و نظامی به ویژه پس از کشف آمریکا، به قدرت و نفوذی بین‌المللی دست یافت، اما با افول این دولت مستعجل، به دوران تاریک پیشین بازگشت و با وجود تغییرات اساسی در دیگر نقاط اروپا، اسپانیا همچنان به عنوان کشوری عقب‌افتاده در عرصه علم و دانش و فناوری باقی ماند. 

خبرنگار: محمد حسین‌ نیکبخت

برچسب ها :
ارسال دیدگاه