روایتی از بازدید تولیت آستان قدس رضوی از مرکز نگهداری از والدین معظم شهدا
دیدار با اسوههای ایثار
13 ساکن این خانه، هر کدام یک گنجینه ایثارند و اگرچه تن رنجورشان نیاز به مراقبت دارد، اما همین زخمها و دردها، ارزش این گنجینهها را بیشتر و بیشتر کرده است؛ اینها مادران و پدرانی هستند که فرزندان عزیزتر از جانشان را راهی جبههها کردند تا خطری مردم این آب و خاک را تهدید نکند، با اینکه میدانستند در روزهای از پا افتادگی، دیگر کسی را نخواهند داشت که عصای دستشان باشد، اما حالا مردم این آب و خاک به پاس ایثارشان، عصای دست این پدران و مادران شدهاند و در مرکز «ایثار» از آنها میزبانی میکنند.به گزارش آستاننیوز، در بازدید دیگری از سلسله دیدارهای پنجشنبه تولیت آستان قدس رضوی؛ حجتالاسلام والمسلمین مروی با حضور در مرکز نگهداری از والدین معظم شهدای «ایثار»، با این اسوههای صبر و ایثار از نزدیک دیدار و گفتوگو کرد.
فقط چند دقیقه حضور کافی است تا هر تازهواردی ببیند که کارکنان مرکز ایثار مثل پروانه دور پدر و مادرها میچرخند؛ بیشتر از حد معمول خدمتگزاری در سایر مراکز. شاید اولش این نوع خدمت با عشق و علاقه را تنها به پای مخدومین متفاوت این مجموعه بگذاریم ولی پس از آشنایی بیشتر با همه ابعاد مرکز متوجه میشویم که آنها نیز مثل پدر و مادران شهدا دردآشنا هستند. یکی خواهر شهید، یکی همسر شهید، دیگری خودش جانباز است و یکی همچون سعیده باوی سرپرست مرکز «ایثار»، دختر شهید است.
«من در کنار جمعی از فرزندان و متعلقان خانواده شهدا و ایثارگران دور هم جمع شدهایم تا نه به عنوان کارکنان یک مرکز نگهداری از سالمندان بلکه به عنوان خادمین والدین معزز شهدا، به پاس عمری که با تقدیم یک شهید، نثار اسلام و انقلاب و مردم کردند، آنها را تکریم کنیم و عمرمان را صرف پرستاری و نگهداری از این عزیزان کنیم».
خانم باوی این حرف را از روی اعتقاد قلبیاش میزند. خودش فرزند شهید رویس باوی از رزمندگان عربزبان آبادانی است که همراه چند تن از همرزمانش برای عملیات شناسایی در خاک عراق نفوذ کرده بودند و خودرو آنها هدف انفجار دشمن قرار گرفت. خانم باوی و دیگر کارکنان، این پدران و مادران داغدیده را به جای خالی پدر و مادر خود دوست دارند و برای آسایش و آرامش آنها از جان و دل مایه میگذارند. به قول خودش، آنها هم به چشم فرزند خود به آنها نگاه میکنند و رابطهای خانوادگی میانشان جاری است.
به دنبال خاطرات گمشده
در بخش ویژه استراحت آقایان، دو پدر شهید چشم انتظار نشستهاند. همان طور که خانم باوی به ما گفت، بیشتر ساکنان این مرکز به واسطه ناخوشاحوالی، در حال و هوای خود به سر میبرند. با هر کدامشان که وارد گفتوگو میشوم، معلوم میشود که بیشتر این فراموشی از غم و غصه تمامنشدنی فراق فرزند عارض شده است. هر آنچه هم به یاد دارند و از آن گپ میزنند، به پسر رعنای شهیدشان مربوط میشود.
عباس علی شیرازی یکی از پدران شهید این مجموعه است که به قاب روی دیوار خیره مانده است. میگویند او هم به فراموشی مبتلاست ولی سوی نگاهش حرف دیگری میزند. وقتی امتداد نگاهش را دنبال میکنم به عکسی خاطرهانگیز از رهبر معظم انقلاب در لباس رزم میرسم که در جمع رزمندگان اسلام در حال صحبت کردن هستند. عکسی که ما را به خاطره مستندهای پشت خط مقدم میبرد که معظمله با همان اقتدار همیشگی به رزمندگان روحیه و قوت قلب میدهند. شاید حاجآقای شیرازی با آن نگاه مهربان و منتظرش در میان چهرههای خاکآلود رزمندگان، به دنبال پسرش و خاطرات کمرنگ او میگردد.
حریفی نمیبینم!
هر کدام داستانی پشت نگاهشان دارند و یک برگ از تاریخ انقلاب اسلامی به نام و نشان آنها گره خورده که فقط وقتی سر صحبت باز میشود، به گوشهای از آن پی میبریم. محمود دلاوری یکی از پدران شهید مقیم این مرکز است، اما به افتخار دیگری هم بین خدمه شهرت دارد. او در روزگار نه چندان دور، در زمره کشتیگیران نامآور استان خراسان رضوی بوده است.
در آغاز بازدید، تولیت آستان قدس رضوی به سراغ تخت آقای دلاوری میرود و پیش از همه حجتالاسلام والمسلمین معصومی، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی با معرفی ایشان به عنوان یکی از کشتیگیران صاحبنام، از او درباره افتخاراتش میپرسد، او با کمی تأمل میگوید: «۱۴ مدال در کشتی دارم».
در ادامه این گپوگفت صمیمانه، حجتالاسلام والمسلمین مروی با لحنی مطایبهآمیز از او سؤال میکند: «حاجآقا، الان هم کشتی میگیرید؟» و آقای دلاوری در جواب میگوید: «آخه حریفی نمیبینم». صدای خنده حضار به هوا بلند میشود. سپس یکی از اهالی مرکز را به او نشان میدهند و میگویند مثلاً با این آقا کشتی میگیرید؟ در پاسخ میگوید: «با ایشون!... برای ایشون که صرف نمیکنه لباس دربیارم و بریم رو تشک!» و دوباره صدای خنده میهمانان سالن را پر میکند.
دعای خیری از مادر شهید
در بخش مخصوص بانوان، جمعی از مادران شهید روی تختهای خود هستند و حجتالاسلام والمسلمین مروی یکبهیک با آنها احوالپرسی میکند. از این بین، نوبت به زهرا تقیزاده میرسد، با لحنی گرم پذیرای تولیت آستان قدس رضوی و دیگر همراهان میشود.
مدیر مرکز خطاب به جمع میگوید: یک فرزندش شهید شده و یکی دیگر از پسرانش هنوز جاویدالاثر است. حجتالاسلام والمسلمین مروی پس از پرسیدن احوال مادر شهید، هدیهای را همراه با شاخه گل تقدیم او میکند و میگوید: این توفیقی برای ما بود که امروز شما را زیارت کردیم و خانم تقیزاده در جواب، دعای خیری را به ایشان هدیه میدهد: خدا شما را به سلامت حفظ کند و توفیق عطا کند که همچنان خدمتگزار مردم باشید.
دلتنگیهای مادرانه
عصمت پورعباس، روی صندلی در راهرو نشسته. خانم مدیر میگوید: این مادر شهید ما دو سه روزی میشود که برای پسرش دلتنگتر شده. برای همین روز گذشته او را بر سر مزار «علی» بردهاند. وقتی میهمانان حالش را میپرسند، چشمانش خیس اشک میشود.
او درباره پسرش میگوید: فقط 18 سال داشت که ساکش را برداشت و همراه چند دوست هممحلهای عازم جبهه نبرد شد. خیلی وقت گذشت و مادر و پدر علی از سرنوشت پسرشان بیخبر بودند. همه جا را دنبالش گشتند و نامههای زیادی به عراق فرستادند تا اینکه خبر آوردند که پسرشان به دست گروهک کومله به درجه رفیع شهادت نائل شده است.
او مثل دیگران به عارضه نسیان مبتلا نیست، خیلی خوب خاطرات پسرشان را به یاد دارد ولی قلب مادر دیگر گنجایش این همه درد و رنج دوری را ندارد و به بیماری قلبی مبتلاست. تولیت آستان قدس رضوی با تقدیم هدیهای، برای دل مادر، صحت در عین آرامش قلبی از درگاه حضرت حق آرزو میکند.
زیر سایه ولینعمت
اما در گوشه دیگری از این بخش، میهمانان به سراغ خانم حدیقه نصرتی، مادری از شهدا که سرحالتر از سایران به نظر میرسد، میروند. وقتی حجتالاسلام والمسلمین مروی حالش را جویا میشود، با خوشرویی پاسخ میدهد: از دولتی حضرت رضا(ع) خوبیم. در ادامه این گفتوگو، تولیت آستان قدس رضوی نام و ماجرای شهیدش را میپرسد و مادر جواب میدهد: حاجآقا چیز زیادی یادم نمیآید. اسم پسرم محمود بود. یادم هست پسری مهربان و مؤمن بود. تولیت آستان قدس برای او و شهیدش دعا میکند با امام حسین(ع) و شهدای دشت کربلا محشور شوند.
تنها مرکز نگهداری از والدین معظم شهدا
در کشور
در پایان این دیدوبازدید؛ حجتالاسلام حسین معصومی، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی با اشارهای به پیشینه این مجموعه میگوید: از سال 96 پس از ورود به این مرکز، روند بهسازی و توسعه مرکز را شروع کردیم تا به سکونتگاهی در خور شأن والدین شهدا تبدیل شود که بحمدالله در حال حاضر، فضای مناسبی برای نگهداری از این والدین عزیز فراهم شده است.
وی با بیان دلیل بستری شدن چند تن از پدران و مادران معزز شهدا در این مجموعه میگوید: این عزیزان به علت کهولت و بیماری و یا نبود عضوی از خانواده، پرستاری ندارند، برای همین در مرکز ایثار نگهداری میشوند. در حال حاضر در خدمت 13 تن از والدین شهدا هستیم. با وجود فضای مناسب برای نگهداری و پرستاری از تعداد بیشتری از ایشان، به خاطر رعایت بیشتر دستورالعملهای بهداشتی، مرکز با ظرفیت محدودتری به فعالیت ادامه میدهد.
حجتالاسلام معصومی این مجموعه را یک مرکز منحصر به فرد در کشور معرفی میکند که فعلاً نمونه دیگری از آن ویژه نگهداری از والدین شهدا وجود ندارد. مرکزی که در آن به همه نیازهای پدران و مادران سالمند شهیدان اعم از امور روزانه، درمانی و عاطفی رسیدگی میشود. او امیدوار است با توسعه مکانی مرکز ایثار بتوانند در خدمت تعداد بیشتری از این بزرگواران که نیازمند رسیدگی و پرستاری تخصصیتری هستند، باشند.
اجر خدمت به والدین شهدا
در بخش پایانی این بازدید، تولیت آستان قدس رضوی در جمع کارکنان مرکز «ایثار» در اهمیت مقام والدین معظم شهدا به ایراد سخن پرداخت و گفت: خداوند تمام بندگانش را دوست دارد اما والدین معظم شهدا از جایگاه ویژهای نزد پروردگار متعال برخوردار هستند زیرا پارههای تن خود را در راه دفاع از دین خدا و امت اسلام تقدیم کردهاند.
وی ضمن قدردانی از خدمات مسئولان و کارکنان این مرکز، خدمت به اولیای شهدا را توفیقی الهی دانست و با بیان اینکه خلق، عیال خداوند هستند و رسیدگی به هر یک از بندگان خدا موجب خشنودی پروردگار میشود، تصریح کرد: مادران و پدران شهدا مایه افتخار ملت ایران و الگوهای فداکاری، صبر و استقامت هستند.
تولیت آستان قدس رضوی با تأکید بر اهمیت مقام و منزلت پدران و مادران شهدا از منظر اسلامی، گفت: وقتی والدین شهدا وارد جهان دیگر میشوند، مثل دیگران حساب و کتاب اعمال از آنها صورت نمیگیرد. در روایتها آمده است، حتی پدر و مادری که فرزند جوانش را به مرگ طبیعی از دست بدهد، خدا در روز قیامت در برابر این مصیبت وارده، سؤال و جواب را از آنها برمیدارد؛ والدین شهدا که صاحب مقام و منزلتی ویژه هستند.
وی خطاب به خدمه مرکز «ایثار» تأکید کرد: در نتیجه گفتار، عمل و خدمت شما، حتی اگر یک لبخند روی لب مادر و پدر شهیدی بنشیند و به احساس آرامش برسد، با هیچ عمل خیر دیگری قابل مقایسه نیست. این عزیزان به علت کهولت و فراموشی، خاطره چندانی از فرزندان خود ندارند، وقتی شما را میبینند، انگار فرزند خودشان را میبینند و خوشحال میشوند. جز خداوند متعال، کسی نمیتواند اجر و ثواب شادی و حال خوشی که به این والدین میبخشید، حساب کند. از درگاه خداوند متعال سلامتی، توفیقات افزون و اجر معنوی طلب میکنم تا بتوانید همچنان در خدمت این بندگان مقرب الهی باشید.